کلمه جو
صفحه اصلی

leakage


معنی : ریزش، کسری، کمبود، کسر، ترشح، چکه، تراوش، نشت، فاش شدگی
معانی دیگر : فراریزش، ماده ی مترشحه، تراوه، درز، روزن، سوراخ، فراریزشگاه، هرزگاه

انگلیسی به فارسی

تراوش، نشت، چکه، کمبود، کسر، کسری، فاش شدگی(اسرار)، مقداری که به‌طور معمول برای کسری در اثر نشتی درنظر می‌گیرند


تراوش، چکه


نشت، تراوش، ترشح، کمبود، چکه، کسری، فاش شدگی، ریزش، کسر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the process, act, or an instance of leaking; leak.

(2) تعریف: the material or the amount that leaks.
مشابه: bilge, leak

• something which escapes or passes through a hole or opening (i.e. liquid, gas, etc.); act of leaking; leak
if there is a leakage of liquid or gas, it escapes from a pipe or container through a hole or crack.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] تراوش
[شیمی] تراوش، نشت، فراریزش، چکه، ترشح
[عمران و معماری] نشت - هدر رفتن - چکه کردن - نفوذ آب - گریز - افت - هدر رفتگی
[برق و الکترونیک] نشت - نشت فرار یا ورود تدریجی و نامطلوب یک کمیت، نظیر فرار تابشهای الکترو مغناطیس از محل اتصال حفاظها . شارش الکتریسیته از رو یا درون ماده عایق و شارش خطوط نیروی مغناطیسی فراتر از ناحیه ی کار مفید .
[مهندسی گاز] نشت، نشتی، تراوش
[زمین شناسی] نشت، تراوش
[نساجی] تراوش - نشت
[پلیمر] نشتی

مترادف و متضاد

ریزش (اسم)
abscission, pour, infusion, inset, downfall, slide, influx, afflux, affusion, diffusion, spray, leak, slump, leakage, flux, gush, effusion, outflow, intinction, perfusion, rheumatism

کسری (اسم)
lack, shortage, leakage

کمبود (اسم)
defect, deficiency, shortage, shortcoming, dearth, deficit, leakage

کسر (اسم)
diminution, deduction, deficiency, detraction, under, fraction, deficit, leakage

ترشح (اسم)
discharge, spatter, spray, sprinkle, leak, leakage, secretion, transpiration, transudation, splutter

چکه (اسم)
drop, drip, trickle, minim, sprinkle, leak, gutta, leakage, seep, seepage

تراوش (اسم)
permeation, leak, leakage, secretion, gush, exudation, transudation

نشت (اسم)
permeation, leak, leakage, permeance

فاش شدگی (اسم)
leakage

جملات نمونه

1. a leakage of water
تراوش آب

2. he wiped out the leakage
او تراوه ها را پاک کرد.

3. A leakage of kerosene has polluted water supplies.
[ترجمه ترگمان]نشت نفت، تامین آب آلوده را آلوده کرده است
[ترجمه گوگل]نشت نفت سفید منبع آب آلودگی است

4. It's high time this leakage of information was put a stop to.
[ترجمه ترگمان]زمان زیادی است که این نشت اطلاعات متوقف شود
[ترجمه گوگل]وقت آن است که این نشت اطلاعات به پایان برسد

5. The consequences of the radioactive leakage may not become apparent for a generation or more.
[ترجمه ترگمان]عواقب نشت رادیو اکتیو ممکن است برای یک نسل یا بیشتر آشکار نشود
[ترجمه گوگل]عواقب نشت رادیواکتیو ممکن است برای یک نسل یا بیشتر آشکار شود

6. Check bottles for leakage before use.
[ترجمه ترگمان]قبل از استفاده بطری ها را بررسی کنید
[ترجمه گوگل]قبل از استفاده، بطری های نشت را بررسی کنید

7. The leakage was traced to an oil pipe in the cellar.
[ترجمه ترگمان]به نشت لوله نفت در سرداب پیدا شده بود
[ترجمه گوگل]نشتی به یک لوله نفت در انبار رسید

8. A lot of water is wasted through leakage.
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی آب از طریق نشت هدر می رود
[ترجمه گوگل]آب زیادی از طریق نشت هدر رفته است

9. This is caused by the leakage of conjugated bilirubin from damaged parenchymal cells into the sinusoids.
[ترجمه ترگمان]این ناشی از نشت of مزدوج از سلول های parenchymal آسیب دیده به درون sinusoids است
[ترجمه گوگل]این ناشی از نشت بیلی روبین کونژوگه از سلول های پارنشیم آسیب دیده به سینوس ها است

10. There was no case of leakage and several of the boats were still afloat month after being cast adrift.
[ترجمه ترگمان]در این میان چندین ماه پس از اینکه دست خوش امواج دریا شده بودند، هیچ نشانی از نشت وجود نداشت و چند نفر از قایق ها هنوز در آب شناور بودند
[ترجمه گوگل]هیچ مورد نشتی وجود نداشت و چندین قایق هنوز ماه بعد از رها کردن در حال پرواز بودند

11. The high incidence of biliary leakage could not be easily explained.
[ترجمه ترگمان]میزان بالای نشت biliary را نمی توان به آسانی توضیح داد
[ترجمه گوگل]میزان بالای نشت صفراوی را نمی توان به راحتی توضیح داد

12. Leakage occurred with equal frequency in both groups.
[ترجمه ترگمان]نشتی با فرکانس برابر در هر دو گروه رخ داد
[ترجمه گوگل]نشت در فرکانس برابر در هر دو گروه اتفاق می افتد

13. A clot had formed from leakage.
[ترجمه ترگمان]لخته از نشت شکل گرفت
[ترجمه گوگل]یک لخته از نشت تشکیل شده است

14. Leakage at the lock gates and sluices.
[ترجمه ترگمان]دروازه را باز کنید و در را باز کنید
[ترجمه گوگل]نشت در دروازه ها و اسلایدهای قفل

15. To ensure low leakage current and low dielectric absorption, the feed back capacitor should be made of a suitable dielectric material such as poly styrene, polypropylene, or Teflon.
[ترجمه ترگمان]برای اطمینان از جریان نشتی کم و جذب دی الکتریک پایین، خازن back باید از یک ماده دی الکتریک مناسب مانند پلی استایرن، پلی پروپیلن یا تفلون ساخته شود
[ترجمه گوگل]برای اطمینان از جریان نشتی پایین و جذب دی الکتریک پایین، خازن خورده باید از مواد دی الکتریک مناسب مانند پلی استایرن، پلی پروپیلن یا تفلون ساخته شود

a leakage of water

تراوش آب


He wiped out the leakage.

او تراوه‌ها را پاک کرد.


پیشنهاد کاربران

سرایت ـ انتشار

Privacy leakage رخنه در حریم خصوصی

1. نشت
2. درز ( اطلاعات )

نشتی

That Man lights up cigarette in a store having gas leakage
آن مرد سیگارش را در مغازه ای که نشتی گاز داره روشن میکنه


کلمات دیگر: