(هر محلول که از طریق فرستادن یون های مثبت و منفی به الکترودها نقش هادی برق را دارد) برق رسان، الکترولیت، برق کافته، برق کافه، بجسمی که بوسیله جریان برق فاسدیاتحلیلی میگردد
electrolyte
(هر محلول که از طریق فرستادن یون های مثبت و منفی به الکترودها نقش هادی برق را دارد) برق رسان، الکترولیت، برق کافته، برق کافه، بجسمی که بوسیله جریان برق فاسدیاتحلیلی میگردد
انگلیسی به فارسی
به جسمی که با جریان برق فاسد یا تحلیلی میشود
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a conducting solution in which the movement of non-metallic ions accompanies a flow of electric current.
• (2) تعریف: any substance that dissociates into ions in solution or melted form, and thereby becomes a conductor of electricity.
• chemical compound which can conduct an electric current
an electrolyte is a substance, usually a liquid, which electricity can pass through.
an electrolyte is a substance, usually a liquid, which electricity can pass through.
دیکشنری تخصصی
[شیمی] الکترولیت، (هر محلول که از طریق فرستادن یون هاى مثبت و منفی به الکترودها نقش هادى برق را دارد) برق رسان، برق کافته، برق کافه
[عمران و معماری] الکترولیت - برق کافه - حمام آبکاری
[برق و الکترونیک] الکترولیت محیط رسانای مایع، خمیری، یا به شکلهای دیگر که در آن حرکت یونها حرکت جاری شدن جریان الکتریکی می شود.
[مهندسی گاز] الکترولیت، محلولی که تحت تجزیه الکتریکی است
[زمین شناسی] الکترولیت جسم مرکبی که به حالت محلول یا مذاب هادی جریان برق است و بر اثر عبور جریان الکتریسیته تجزیه می شود مانند انواع اسیدها، بازها و املاح موجود در آب
[نساجی] الکترولیت - مایع هادی جریان الکتریسیته
[عمران و معماری] الکترولیت - برق کافه - حمام آبکاری
[برق و الکترونیک] الکترولیت محیط رسانای مایع، خمیری، یا به شکلهای دیگر که در آن حرکت یونها حرکت جاری شدن جریان الکتریکی می شود.
[مهندسی گاز] الکترولیت، محلولی که تحت تجزیه الکتریکی است
[زمین شناسی] الکترولیت جسم مرکبی که به حالت محلول یا مذاب هادی جریان برق است و بر اثر عبور جریان الکتریسیته تجزیه می شود مانند انواع اسیدها، بازها و املاح موجود در آب
[نساجی] الکترولیت - مایع هادی جریان الکتریسیته
جملات نمونه
1. Band B2: carbon-free, no foliation, saturated with electrolyte and distilled water respectively.
[ترجمه ترگمان]B۲: عاری از کربن، بدون foliation، اشباع شده با الکترولیت و آب مقطر
[ترجمه گوگل]باند B2: بدون کربن، بدون خاکستری، اشباع شده با الکترولیت و آب مقطر
[ترجمه گوگل]باند B2: بدون کربن، بدون خاکستری، اشباع شده با الکترولیت و آب مقطر
2. A white-haired race official administers a carbonated electrolyte beverage whose effect is immediate: Paul vomits all over the truck bed.
[ترجمه ترگمان]یک مسئول نژاد سفید پوست یک نوشیدنی انرژی زا که تاثیر آن فوری است را اداره می کند: پل همه را روی تخت کامیون استفراغ کرد
[ترجمه گوگل]یک مقام رسمی نژاد سفید موهای یک نوشیدنی الکترولیتی گازدار را تأمین می کند که اثر آن فوری است: پل در تمام تخت کامیون بوی بدن دارد
[ترجمه گوگل]یک مقام رسمی نژاد سفید موهای یک نوشیدنی الکترولیتی گازدار را تأمین می کند که اثر آن فوری است: پل در تمام تخت کامیون بوی بدن دارد
3. B1: carbon-free, no foliation, saturated with electrolyte.
[ترجمه ترگمان]B۱: عاری از کربن، بدون foliation، اشباع شده با الکترولیت
[ترجمه گوگل]B1: بدون کربن، بدون ضخیم شدن، با اشباع الکترولیت
[ترجمه گوگل]B1: بدون کربن، بدون ضخیم شدن، با اشباع الکترولیت
4. The history, examination, and electrolyte levels suggest mild metabolic alkalosis.
[ترجمه ترگمان]تاریخچه، بررسی، و سطوح الکترولیت، alkalosis متابولیک ملایم را پیشنهاد می کنند
[ترجمه گوگل]تاریخچه، آزمایش و سطح الکترولیت نشانگر آلکالوز متابولیک خفیف است
[ترجمه گوگل]تاریخچه، آزمایش و سطح الکترولیت نشانگر آلکالوز متابولیک خفیف است
5. The water saturated with electrolyte.
[ترجمه ترگمان]آب اشباع شده با الکترولیت
[ترجمه گوگل]آب اشباع شده با الکترولیت
[ترجمه گوگل]آب اشباع شده با الکترولیت
6. Serum urea, electrolyte, and liver function tests infrequently pointed to the cause of anaemia though they did identify coexisting disease.
[ترجمه ترگمان]Serum (urea)، الکترولیت، و عملکرد کبد به ندرت به علت بیماری کم خونی نیز اشاره داشتند، هر چند که آن ها این بیماری را تشخیص داده بودند
[ترجمه گوگل]آزمایشهای عملکرد اوره، الکترولیت و کبد سرم به ندرت به علت کم خونی اشاره می کنند، هرچند که آنها بیماری مشترک را شناسایی کرده اند
[ترجمه گوگل]آزمایشهای عملکرد اوره، الکترولیت و کبد سرم به ندرت به علت کم خونی اشاره می کنند، هرچند که آنها بیماری مشترک را شناسایی کرده اند
7. The decreased secretion of aldosterone will affect body electrolyte balance and extracellular fluid volume.
[ترجمه ترگمان]ترشح کاهش یافته of بر تعادل الکترولیت بدن و حجم سیال خارج سلولی تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه گوگل]کاهش ترشح آلدوسترون بر تعادل الکترولیت بدن و حجم مایع خارج سلولی تأثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]کاهش ترشح آلدوسترون بر تعادل الکترولیت بدن و حجم مایع خارج سلولی تأثیر می گذارد
8. Are the electrolyte levels consistent with this?
[ترجمه ترگمان]آیا سطح الکترولیت با این حالت سازگار است؟
[ترجمه گوگل]آیا سطح الکترولیت با این سازگار است؟
[ترجمه گوگل]آیا سطح الکترولیت با این سازگار است؟
9. Fluid loss is usually accompanied by electrolyte loss.
[ترجمه ترگمان]اتلاف مایعات معمولا با از دست رفتن الکترولیت همراه است
[ترجمه گوگل]از دست دادن مایعات معمولا با از دست دادن الکترولیت همراه است
[ترجمه گوگل]از دست دادن مایعات معمولا با از دست دادن الکترولیت همراه است
10. A porous polymer membrane bag seals the electrolyte, allowing water vapour, but not the acid solution, to pass.
[ترجمه ترگمان]یک کیسه غشا پلیمری متخلخل، الکترولیت را تمیز می کند و به بخار آب اجازه عبور می دهد، اما محلول اسید نمی تواند عبور کند
[ترجمه گوگل]کیسه غشای پلیمری متخلخل الکترولیت می باشد که اجازه عبور بخار آب، اما نه محلول اسید را می دهد
[ترجمه گوگل]کیسه غشای پلیمری متخلخل الکترولیت می باشد که اجازه عبور بخار آب، اما نه محلول اسید را می دهد
11. Remember calcium is an electrolyte and is vital for the contraction of muscle fibres.
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید که کلسیم یک الکترولیت است و برای انقباض فیبرهای عضلانی ضروری است
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید کلسیم یک الکترولیت است و برای انقباض فیبرهای عضلانی حیاتی است
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید کلسیم یک الکترولیت است و برای انقباض فیبرهای عضلانی حیاتی است
12. Glycated haemoglobin and plasma electrolyte concentrations were checked every two months.
[ترجمه ترگمان]غلظت هموگلوبین و غلظت های الکترولیت پلاسما هر دو ماه بررسی شد
[ترجمه گوگل]غلظت هموگلوبین گلیکوز و الکترولیتی پلاسما هر دو ماه مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]غلظت هموگلوبین گلیکوز و الکترولیتی پلاسما هر دو ماه مورد بررسی قرار گرفت
13. The result showed that, as the electrolyte temperature increased, the sparking voltage decreased, the ceramic coating thickness and diameters of cavities in ceramic coating increased.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، هنگامی که دمای الکترولیت افزایش یافت، ولتاژ ایجاد شده کاهش یافت، ضخامت پوشش سرامیکی کاهش یافت و قطر حفره های در پوشش سرامیکی افزایش یافت
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که با افزایش دمای الکترولیت، ولتاژ جرقه کاهش یافت، ضخامت پوشش سرامیکی و قطر حفره در پوشش سرامیکی افزایش یافت
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که با افزایش دمای الکترولیت، ولتاژ جرقه کاهش یافت، ضخامت پوشش سرامیکی و قطر حفره در پوشش سرامیکی افزایش یافت
14. The battery electrolyte contains fumed silica and there is no flow, no leakage or no gradation of sulfuric acid .
[ترجمه ترگمان]الکترولیت باتری دارای silica است و هیچ جریانی وجود ندارد، هیچ نشت یا هیچ درجه بندی اسید سولفوریک وجود ندارد
[ترجمه گوگل]الکترولیت باتری حاوی سیلیس فوم است و هیچ جریانی، هیچ نشتی یا هیچ درجه بندی اسید سولفوریک وجود ندارد
[ترجمه گوگل]الکترولیت باتری حاوی سیلیس فوم است و هیچ جریانی، هیچ نشتی یا هیچ درجه بندی اسید سولفوریک وجود ندارد
15. Potential variation of thin oil film in electrolyte is an electrochemical process.
[ترجمه ترگمان]تغییرات بالقوه در الکترولیت نازک در الکترولیت، یک فرآیند الکتروشیمیایی است
[ترجمه گوگل]تغییرات بالقوه فیلم نازک روغن در الکترولیت یک فرآیند الکتروشیمیایی است
[ترجمه گوگل]تغییرات بالقوه فیلم نازک روغن در الکترولیت یک فرآیند الکتروشیمیایی است
پیشنهاد کاربران
الکترولیت . مایع داخل باطری خودرو
کلمات دیگر: