1. casing nail
میخ جعبه،میخ روکش کار،میخ بی سر
2. salami casing
پوست (یا روکش) کالباس
3. well casing
لوله ی جدار چاه
4. the burglars had been casing his house for a few nights before the robbery
دزدان از چند شب پیش از سرقت خانه ی او را می پاییدند.
5. This wire has a plastic casing.
[ترجمه ترگمان]این سیم روکش پلاستیکی دارد
[ترجمه گوگل]این سیم دارای یک پوشش پلاستیکی است
6. This cable has a rubber casing.
[ترجمه ترگمان] این کابل یه پوکه پلاستیکی داره
[ترجمه گوگل]این کابل دارای یک پوشش لاستیکی است
7. The keyboard has a black plastic casing.
[ترجمه ترگمان]صفحه کلید روکش پلاستیکی سیاه دارد
[ترجمه گوگل]صفحه کلید دارای پوشش پلاستیکی سیاه است
8. The door is flush with the casing.
[ترجمه ترگمان] اون در با پوکه گلوله قرمز شده
[ترجمه گوگل]درب با پوشش پوشیده شده است
9. The height of the casing limits the L range to three horizontal full-length 16-bit slots, the same as its predecessor.
[ترجمه ترگمان]ارتفاع بدنه محدوده L را به سه شکاف افقی با طول ۱۶ بیتی، مانند سلف خود محدود می کند
[ترجمه گوگل]ارتفاع پوشش L را به سه اسلات 16 بیت افقی کامل، همانند سلف خود محدود می کند
10. The chutes had collapsed across the casing, and already it was starting to sink.
[ترجمه ترگمان]The روی غلاف فرو ریخته بود و قبلا هم شروع به غرق شدن کرده بود
[ترجمه گوگل]شاخه ها در سراسر پوشش فرو ریختند، و در حال حاضر شروع به فرو رفتن
11. The white dust often found on the casing of salami is bacterial and usually contributes to the flavour of the sausage.
[ترجمه ترگمان]گرد و غبار سفید اغلب بر روی غلاف salami قرار می گیرد و معمولا به طعم سوسیس کمک می کند
[ترجمه گوگل]گرد و غبار سفید اغلب بر روی پوشش سالامی یافت می شود باکتری است و معمولا به عطر و طعم سوسیس کمک می کند
12. Enclosed in plastic casing of muddy beige, it was slightly bigger than a shoebox on end, about fourteen inches high.
[ترجمه ترگمان]در محصور در پوشش پلاستیکی رنگ بژ، این جعبه کمی بزرگ تر از جعبه کفش بود و حدود ۱۴ اینچ ارتفاع داشت
[ترجمه گوگل]در پوشش پلاستیکی بژ گل گلی محصور شده بود، کمی بزرگتر از جعبه کفش بود، حدود چهارده اینچ بالا
13. The device comprises a steel casing within which a ceramic or metal support is coated with a catalyst of precious metals.
[ترجمه ترگمان]دستگاه شامل یک بدنه فولادی است که در آن یک پشتیبان سرامیکی یا فلزی با کاتالیزور فلزات ارزشمند پوشش داده می شود
[ترجمه گوگل]این دستگاه شامل یک پوشش فولادی است که در آن یک پوشش سرامیکی یا فلزی با کاتالیزور فلزات گرانبها پوشش داده شده است
14. A red lens in ormolu casing was clamped over his left eye, and perhaps had replaced the original jelly organ.
[ترجمه ترگمان]یک لنز قرمز در غلاف ormolu روی چشم چپش نگه داشته شده بود و شاید جای عضو اصلی ژله را گرفته بود
[ترجمه گوگل]یک لنز قرمز در پوشش ormolu بیش از چشم چپ او بود و شاید ارگ ژله اصلی را جایگزین کرد