1. Fame is a magnifying glass.
[ترجمه ترگمان]شهرت یک ذره بین است
[ترجمه گوگل]شهرت یک ذره بین است
2. He uses a magnifying glass to read tiny print.
[ترجمه ترگمان]او از ذره بین برای خواندن حروف کوچک استفاده می کند
[ترجمه گوگل]او با استفاده از یک ذره بین برای خواندن چاپ کوچک
3. You really need a magnifying glass to appreciate all the fine detail.
[ترجمه ترگمان]شما واقعا به یک ذره بین نیاز دارید تا همه جزئیات خوب را درک کنید
[ترجمه گوگل]شما واقعا نیاز به یک ذره بین برای به دست آوردن تمام جزئیات خوب است
4. If you focus the sun's rays through a magnifying glass on a dry leaf, it will start to burn.
[ترجمه ترگمان]اگر پرتوه ای خورشید را از ذره بین روی یک برگ خشک متمرکز کنید، شروع به سوختن می کند
[ترجمه گوگل]اگر اشعه های خورشید را از طریق یک ذره بین در یک برگ خشک خشک کنی، شروع به سوختن می کند
5. A magnifying glass also figured heavily in testimony about the 31 photos showing Simpson wearing Bruno Magli shoes.
[ترجمه ترگمان]یک ذره بین همچنین به شدت در شهادت ۳۱ عکس نشان داد که \"سیمپسون\" کفش های Bruno را به پا داشت
[ترجمه گوگل]شیشه ذره نیز به شدت در شهادت در مورد 31 عکس نمایش سیمپسون پوشیدن کفش برونو مگلی
6. Use of a magnifying glass may be helpful in examining and repairing wounds.
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک ذره بین در بررسی و تعمیر زخم ها مفید خواهد بود
[ترجمه گوگل]استفاده از شیشه ذره ای ممکن است در بررسی و تعمیر زخم مفید باشد
7. One should pass the magnifying glass over to science; the eyes are sufficient to appreciate the beauties of the landscape.
[ترجمه ترگمان]انسان باید ذره بین را به علم منتقل کند؛ چشم ها برای درک زیبایی مناظر کافی است
[ترجمه گوگل]باید ذره بین را به علم منتقل کرد؛ چشم ها برای قدردانی از زیبایی چشم انداز کافی است
8. Linen tester a magnifying glass designed for checking the dot image of a halftone.
[ترجمه ترگمان]یک ذره بین را برای بررسی تصویر نقطه ای یک halftone طراحی کرده است
[ترجمه گوگل]پارچه کتان تیز کننده یک ذره بین طراحی شده برای چک کردن تصویر نقطه ای از یک نیمه است
9. Taking his magnifying glass from a desk drawer, he fell upon the plans and scrutinized each one intently without speaking.
[ترجمه ترگمان]ذره بین را از کشو میزش برداشت، روی نقشه افتاد و بی آن که حرفی بزند، یکدیگر را برانداز کرد
[ترجمه گوگل]با استفاده از شیشه ی ذره بین خود را از یک میز جداگانه، او بر روی برنامه ها قرار گرفت و هر یک را بدون هیچ حرفی مستقیما مورد بررسی قرار داد
10. By squinting or using a big magnifying glass.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از ذره بین بزرگ و یا با استفاده از ذره بین بزرگی
[ترجمه گوگل]با چسباندن یا استفاده از یک بزرگنمایی بزرگ
11. Fujisaki did give the jurors the magnifying glass they requested.
[ترجمه ترگمان]Fujisaki ذره بین را به هیات منصفه داد
[ترجمه گوگل]فوجیساکی اعضای هیئت منصفه را به صورت ذره بین درخواست کرد
12. A photographer's loupe or magnifying glass will make it even easier to identify any problem areas.
[ترجمه ترگمان]استفاده از ذره بین یا ذره بین یک عکاس، تشخیص هر گونه مشکل را آسان تر خواهد کرد
[ترجمه گوگل]لوپ عکاس یا شیشه ذره بین آن را حتی آسان تر برای شناسایی هر گونه مسائل منطقه را
13. This is the magnifying glass icon with an dotted box around it; the zoom region tool allows you to zoom in on the chart to get more detailed view of the data.
[ترجمه ترگمان]این یک ذره بین با یک جعبه نقطه چین در اطراف آن است؛ ابزار منطقه ای زوم به شما این امکان را می دهد که روی نمودار زوم کنید تا اطلاعات دقیق تری از داده ها کسب کنید
[ترجمه گوگل]این نماد بزرگنمایی با یک جعبه نقطه ای در اطراف آن است ابزار منطقه زوم به شما امکان می دهد تا در نمودار نمودار زوم کنید تا دیداری دقیق تر از داده ها را ببینید
14. A new kind of magnifying glass is being made in that factory.
[ترجمه ترگمان]نوع جدیدی از ذره بین در آن کارخانه ساخته شده است
[ترجمه گوگل]نوع جدید ذره بین در این کارخانه ساخته می شود
15. If I use magnifying glass, little things look big.
[ترجمه ترگمان] اگه از ذره بین استفاده کنم، چیزای کوچیک به نظر خیلی بزرگ میان
[ترجمه گوگل]اگر من از ذره بین استفاده کنم، چیزهای کوچک به نظر بزرگ می رسند