کلمه جو
صفحه اصلی

nil


معنی : هیچ، صفر
معانی دیگر : (لاتین) هیچ، هیچ چیز، معدوم

انگلیسی به فارسی

صفر، هیچ


هیچ، صفر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: nothing; zero.
مترادف: naught, nothing, zero
مشابه: scratch

- I think my chances of getting into a top university are nil.
[ترجمه ترگمان] من فکر می کنم شانس من برای وارد شدن به یک دانشگاه برتر صفر است
[ترجمه گوگل] من فکر می کنم شانس من برای رفتن به یک دانشگاه عالی نزول است
- We had next to nil during the war.
[ترجمه ترگمان] در طول جنگ هیچ nil نداشتیم
[ترجمه گوگل] ما در طول جنگ به صفر نزدیک شدیم
- Visibility on that day was nil, and flying was out of the question.
[ترجمه ترگمان] دامنه دید در آن روز، صفر بود و پرواز از این سوال نبود
[ترجمه گوگل] دید در آن روز صفر بود و پرواز از این پرسش نبود

• zero; nothing
nil means the same as nought; used especially in the scores of sports games.
if you say that something is nil, you mean that it does not exist at all.

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] صفر، هیچ
[ریاضیات] پوچ، تهی

مترادف و متضاد

nonexistent


Synonyms: naught, nihil, nix, none, nothing, nought, zero


Antonyms: existent, existing


هیچ (اسم)
naught, whit, nix, zero, nil, nought

صفر (اسم)
naught, null, nullity, nothing, anything, aught, zero, nil

جملات نمونه

1. The new machine reduced labour costs to almost nil.
[ترجمه ترگمان]ماشین جدید هزینه های نیروی کار را تقریبا به صفر کاهش داد
[ترجمه گوگل]این دستگاه جدید تقریبا صفر را کاهش داد

2. We can win the rubber games to nil or -
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم بازی های لاستیکی را به صفر واگذار کنیم یا - -
[ترجمه گوگل]ما می توانیم بازی های لاستیکی را به صفر برسانیم یا -

3. She claims that the operating risks are virtually nil.
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که خطرات عملیاتی عملا صفر هستند
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که خطرات عملی تقریبا صفر است

4. Our team won by two goals to nil.
[ترجمه Sara] تیم ما دو بر صفر پیروز شد.
[ترجمه ترگمان]تیم ما دو گل به صفر رساند
[ترجمه گوگل]تیم ما با دو گل به صفر برنده شد

5. The final score was three nil/nothing .
[ترجمه Sara] امتیاز نهایی سه بر صفر بود.
[ترجمه ترگمان]امتیاز نهایی سه صفر یا هیچ بود
[ترجمه گوگل]نمره نهایی سه نزولی بود

6. Our team won the game three nil.
[ترجمه ترگمان] تیم ما سه بار بازی رو برنده شد
[ترجمه گوگل]تیم ما این بازی را سه امتیاز به دست آورد

7. The final score was Southampton two,[Sentence dictionary] Leeds United nil.
[ترجمه ترگمان]آخرین امتیاز، Southampton two بود [ لغت نامه حکم ] لیدز یونایتد
[ترجمه گوگل]نمره نهایی Southampton دو بود، [Dictionary dictionary] Leeds United nil

8. Their legal rights are virtually nil.
[ترجمه ترگمان]حقوق قانونی آن ها عملا صفر است
[ترجمه گوگل]حقوق قانونی آنها تقریبا صفر است

9. The doctors rated her chances as nil .
[ترجمه ترگمان]دکترها به عنوان صفر شانس او را ارزیابی می کردند
[ترجمه گوگل]پزشکان شانس خود را به عنوان 'صفر' ارزیابی کردند

10. Commitment to this issue is absolutely nil.
[ترجمه ترگمان]تعهد به این مساله کاملا صفر است
[ترجمه گوگل]تعهد به این موضوع کاملا ناخوشایند است

11. Last night they drew nil, nil at Nottingham Forest.
[ترجمه ترگمان]دیشب هیچ صفر وجود نداشت
[ترجمه گوگل]شب گذشته آنها نیل را در ناتینگهام فارست به سر بردند

12. In the second, where worker turnover is almost nil, down time amounts to three percent.
[ترجمه ترگمان]در مرحله دوم، که گردش کار کارگری تقریبا صفر است، زمان به سه درصد می رسد
[ترجمه گوگل]در مرحله دوم، جابجایی کارگران تقریبا برابر با صفر است، زمان کم به سه درصد می رسد

13. This time a three nil defeat at the hands of Wimbledon.
[ترجمه ترگمان]این بار یک شکست صفر در دستان ویمبلدون
[ترجمه گوگل]این بار سه شکست نیل به دست ویمبلدون بود

14. The final score Oxford nil, Forest nil.
[ترجمه ترگمان]امتیاز نهایی آکسفورد صفر است، جنگل Forest
[ترجمه گوگل]نمره نهایی آکسفورد، صفر جنگل

15. My boredom threshold is next to nil.
[ترجمه ترگمان] آستانه کسالت من در برابر صفر است
[ترجمه گوگل]آستانه خستگی من نزدیک به صفر است

پیشنهاد کاربران

Result : three nil
نتیجه : سه هیچ


کلمات دیگر: