1. he peeped through the keyhole
او از سوراخ قفل نگاه کرد.
2. The devil may get in by the keyhole, but the door won't let him out.
[ترجمه ترگمان]شیطان می تواند از سوراخ کلید وارد شود، اما در باز نمی شود
[ترجمه گوگل]شیطان ممکن است از طریق سوراخ کلید وارد شود، اما درب او را به بیرون نمی راند
3. He likes to listen at the keyhole of others.
[ترجمه ترگمان]او دوست دارد به سوراخ کلید دیگران گوش کند
[ترجمه گوگل]او دوست دارد در گوشه و کنار دیگران گوش دهد
4. She was squinting through the keyhole.
[ترجمه ترگمان]او با دقت به سوراخ کلید نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او از طریق سوراخ کلید چسبیده بود
5. We caught her peeping through the keyhole.
[ترجمه ترگمان]او را گرفتیم که از سوراخ کلید نگاهی به بیرون بیندازد
[ترجمه گوگل]ما از سوراخ کلید سوراخ کردیم
6. A thread of light emerged from the keyhole.
[ترجمه ترگمان]یک رشته نور از سوراخ کلید ظاهر شد
[ترجمه گوگل]یک رشته از نور از سوراخ کلید عبور کرد
7. I peeped through the keyhole and watched them.
[ترجمه ترگمان]از سوراخ کلید سرک کشیدم و آن ها را تماشا کردم
[ترجمه گوگل]من از طریق سوراخ کلید خیره شده بودم و آنها را تماشا کردم
8. The thief peeped through a keyhole to make sure there was nobody inside.
[ترجمه ترگمان]دزد از سوراخ کلید سرک کشید تا مطمئن شود کسی داخل آن نیست
[ترجمه گوگل]دزد از طریق یک سوراخ سوراخ به نظر می رسید تا اطمینان حاصل شود که هیچ کس در داخل وجود ندارد
9. He was spying on her through the keyhole.
[ترجمه ترگمان]او از سوراخ کلید جاسوسی او را می کرد
[ترجمه گوگل]او از طریق سوراخ کلید جاسوس بود
10. Push the bradawl centrally through the keyhole.
[ترجمه ترگمان]the را به صورت متمرکز در سوراخ کلید فشار دهید
[ترجمه گوگل]برادول را از طریق سوراخ کلید مرکزی فشار دهید
11. I squinted through the keyhole.
[ترجمه ترگمان]از سوراخ کلید نگاه کردم
[ترجمه گوگل]من از طریق سوراخ کلید چسبیده ام
12. An example would be a keyhole shaped in such a way that one can physically insert the key only right side up.
[ترجمه ترگمان]یک مثال سوراخ کلید شکلی خواهد بود که به شکل فیزیکی می تواند کلید را به طور فیزیکی وارد کند
[ترجمه گوگل]یک مثال میتواند یک سوراخ کلید شکل باشد به طوری که فرد بتواند کلید را فقط به سمت راست بچرخاند
13. I looked through the keyhole.
[ترجمه ترگمان]از سوراخ کلید نگاه کردم
[ترجمه گوگل]من از طریق سوراخ کلید نگاه کردم
14. It had a mortise lock, a simple keyhole and no key.
[ترجمه ترگمان]قفل بزرگ قفل بود، یک سوراخ کلید ساده و کلیدی نبود
[ترجمه گوگل]این یک قفل مورب، یک سوراخ کلید ساده و بدون کلید داشت
15. Loyd Grossman went through Gary's keyhole and didn't come back for three months.
[ترجمه ترگمان]ناظر کبیر از سوراخ کلید گری رد شد و سه ماه دیگر برنگشت
[ترجمه گوگل]لید گروسمن از طریق کلید سوراخ گری گری رفت و سه ماه دیگر نرفت