کلمه جو
صفحه اصلی

keyhole


معنی : سوراخ کلید، سوراخ جای کلید
معانی دیگر : سورا  کلید

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a hole in a lock for inserting a key to lock and unlock it.

• opening into which a key is inserted
private, intimate, acquired in an underhanded manner (as of information); nosy, snooping
a keyhole is the hole in a lock that you put a key in.

دیکشنری تخصصی

[نفت] جا خاری

مترادف و متضاد

سوراخ کلید (اسم)
keyhole, keyway

سوراخ جای کلید (اسم)
keyhole

جملات نمونه

1. he peeped through the keyhole
او از سوراخ قفل نگاه کرد.

2. The devil may get in by the keyhole, but the door won't let him out.
[ترجمه ترگمان]شیطان می تواند از سوراخ کلید وارد شود، اما در باز نمی شود
[ترجمه گوگل]شیطان ممکن است از طریق سوراخ کلید وارد شود، اما درب او را به بیرون نمی راند

3. He likes to listen at the keyhole of others.
[ترجمه ترگمان]او دوست دارد به سوراخ کلید دیگران گوش کند
[ترجمه گوگل]او دوست دارد در گوشه و کنار دیگران گوش دهد

4. She was squinting through the keyhole.
[ترجمه ترگمان]او با دقت به سوراخ کلید نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او از طریق سوراخ کلید چسبیده بود

5. We caught her peeping through the keyhole.
[ترجمه ترگمان]او را گرفتیم که از سوراخ کلید نگاهی به بیرون بیندازد
[ترجمه گوگل]ما از سوراخ کلید سوراخ کردیم

6. A thread of light emerged from the keyhole.
[ترجمه ترگمان]یک رشته نور از سوراخ کلید ظاهر شد
[ترجمه گوگل]یک رشته از نور از سوراخ کلید عبور کرد

7. I peeped through the keyhole and watched them.
[ترجمه ترگمان]از سوراخ کلید سرک کشیدم و آن ها را تماشا کردم
[ترجمه گوگل]من از طریق سوراخ کلید خیره شده بودم و آنها را تماشا کردم

8. The thief peeped through a keyhole to make sure there was nobody inside.
[ترجمه ترگمان]دزد از سوراخ کلید سرک کشید تا مطمئن شود کسی داخل آن نیست
[ترجمه گوگل]دزد از طریق یک سوراخ سوراخ به نظر می رسید تا اطمینان حاصل شود که هیچ کس در داخل وجود ندارد

9. He was spying on her through the keyhole.
[ترجمه ترگمان]او از سوراخ کلید جاسوسی او را می کرد
[ترجمه گوگل]او از طریق سوراخ کلید جاسوس بود

10. Push the bradawl centrally through the keyhole.
[ترجمه ترگمان]the را به صورت متمرکز در سوراخ کلید فشار دهید
[ترجمه گوگل]برادول را از طریق سوراخ کلید مرکزی فشار دهید

11. I squinted through the keyhole.
[ترجمه ترگمان]از سوراخ کلید نگاه کردم
[ترجمه گوگل]من از طریق سوراخ کلید چسبیده ام

12. An example would be a keyhole shaped in such a way that one can physically insert the key only right side up.
[ترجمه ترگمان]یک مثال سوراخ کلید شکلی خواهد بود که به شکل فیزیکی می تواند کلید را به طور فیزیکی وارد کند
[ترجمه گوگل]یک مثال میتواند یک سوراخ کلید شکل باشد به طوری که فرد بتواند کلید را فقط به سمت راست بچرخاند

13. I looked through the keyhole.
[ترجمه ترگمان]از سوراخ کلید نگاه کردم
[ترجمه گوگل]من از طریق سوراخ کلید نگاه کردم

14. It had a mortise lock, a simple keyhole and no key.
[ترجمه ترگمان]قفل بزرگ قفل بود، یک سوراخ کلید ساده و کلیدی نبود
[ترجمه گوگل]این یک قفل مورب، یک سوراخ کلید ساده و بدون کلید داشت

15. Loyd Grossman went through Gary's keyhole and didn't come back for three months.
[ترجمه ترگمان]ناظر کبیر از سوراخ کلید گری رد شد و سه ماه دیگر برنگشت
[ترجمه گوگل]لید گروسمن از طریق کلید سوراخ گری گری رفت و سه ماه دیگر نرفت

پیشنهاد کاربران

سوراخ کلید

حالتی که از مواد مخدری به اسم کتامین به ادم دست میدهد
مثل چتی برای گل
نعشگی برای تریاک

سوراخ قفل


کلمات دیگر: