مجزا کردن، جدا کردن، بستن، قرق کردن
close off
مجزا کردن، جدا کردن، بستن، قرق کردن
انگلیسی به فارسی
بستن، مهر و موم کردن
بستن
مترادف و متضاد
Seal or block the entrance to a road, an area or a building so that people cannot enter
جملات نمونه
1. Lots of people closed off the street yesterday when I went home.
[ترجمه ترگمان]دیروز وقتی به خانه برگشتم بسیاری از مردم خیابان را بسته بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم دیروز وقتی به خانه می آمدند، خیابان را بستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم دیروز وقتی به خانه می آمدند، خیابان را بستند
2. Large areas of the city have been closed off by barricades set up by the demonstrators.
[ترجمه ترگمان]مناطق بزرگی از شهر توسط موانعی که توسط تظاهر کنندگان برپا شده، بسته شده اند
[ترجمه گوگل]مناطق بزرگی از شهر توسط مانور های تظاهرکنندگان بسته شده اند
[ترجمه گوگل]مناطق بزرگی از شهر توسط مانور های تظاهرکنندگان بسته شده اند
3. Police quickly closed off the area.
[ترجمه ترگمان]پلیس به سرعت منطقه را بست
[ترجمه گوگل]پلیس به سرعت منطقه را بسته است
[ترجمه گوگل]پلیس به سرعت منطقه را بسته است
4. The roads into the docks were closed off by iron gates.
[ترجمه ترگمان]جاده ها را به کنار دروازه آهنی بسته بودند
[ترجمه گوگل]جاده ها به اسکله توسط دروازه های آهن بسته شدند
[ترجمه گوگل]جاده ها به اسکله توسط دروازه های آهن بسته شدند
5. One lane of the road was closed off by traffic cones.
[ترجمه ترگمان]یک مسیر از جاده با مخروط ها در ترافیک بسته شد
[ترجمه گوگل]یک خط جاده با مخروط های ترافیک بسته شد
[ترجمه گوگل]یک خط جاده با مخروط های ترافیک بسته شد
6. The police have shut/closed off all streets leading to the city.
[ترجمه ترگمان]پلیس همه خیابان هایی را که به شهر منتهی می شد بسته و بسته بودند
[ترجمه گوگل]پلیس تمام خیابان ها را به شهر منتقل کرده است
[ترجمه گوگل]پلیس تمام خیابان ها را به شهر منتقل کرده است
7. Farms in the area have been closed off in an attempt to contain the disease.
[ترجمه ترگمان]مزارع در این ناحیه در تلاش برای مهار این بیماری، بسته شده اند
[ترجمه گوگل]مزارع این منطقه در تلاش برای جلوگیری از این بیماری بسته شده اند
[ترجمه گوگل]مزارع این منطقه در تلاش برای جلوگیری از این بیماری بسته شده اند
8. The street was closed off for too many cars.
[ترجمه ترگمان]خیابان برای بسیاری از اتومبیل ها بسته بود
[ترجمه گوگل]خیابان برای ماشین های بیشماری بسته بود
[ترجمه گوگل]خیابان برای ماشین های بیشماری بسته بود
9. The workmen closed off the street for repairs.
[ترجمه ترگمان]کارگران خیابان را برای تعمیرات تعطیل کردند
[ترجمه گوگل]کارگران برای تعمیرات خیابان را بستند
[ترجمه گوگل]کارگران برای تعمیرات خیابان را بستند
10. All the streets have been closed off by the police.
[ترجمه ترگمان]همه خیابان ها توسط پلیس بسته شده اند
[ترجمه گوگل]تمام خیابان ها توسط پلیس بسته شده اند
[ترجمه گوگل]تمام خیابان ها توسط پلیس بسته شده اند
11. She repainted the downstairs rooms and closed off the second floor.
[ترجمه ترگمان]اتاق های طبقه پایین را نقاشی کرد و طبقه دوم را بست
[ترجمه گوگل]او اتاق های پایین اتاق را دوباره رنگ کرد و طبقه دوم را بست
[ترجمه گوگل]او اتاق های پایین اتاق را دوباره رنگ کرد و طبقه دوم را بست
12. Police closed off about 12 blocks of a major San Francisco thoroughfare for today's march.
[ترجمه ترگمان]پلیس حدود ۱۲ بلوک از بزرگراه اصلی سان فرانسیسکو را برای راهپیمایی امروز تعطیل کرد
[ترجمه گوگل]پلیس حدود 12 بلوک خیابان اصلی سان فرانسیسکو برای راهپیمایی امروز بسته شده است
[ترجمه گوگل]پلیس حدود 12 بلوک خیابان اصلی سان فرانسیسکو برای راهپیمایی امروز بسته شده است
13. We don't want to close off any options.
[ترجمه ترگمان]ما هیچ انتخابی نداریم
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم هر گزینه ای را بسته کنیم
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم هر گزینه ای را بسته کنیم
14. Even the station quays were air-conditioned, closed off from the tunnels by special automatic doors so that no energy was wasted.
[ترجمه ترگمان]حتی اسکله ها با دستگاه تهویه هوا بود، از تونل ها به وسیله دره ای اتوماتیک خاموش شده بودند تا هیچ انرژی به هدر نرفته باشد
[ترجمه گوگل]حتی ایستگاه های ایستگاه نیز با تهویه مطبوع، از طریق توری های ویژه با درب های اتوماتیک بسته شده بودند تا هیچ انرژی تلف شود
[ترجمه گوگل]حتی ایستگاه های ایستگاه نیز با تهویه مطبوع، از طریق توری های ویژه با درب های اتوماتیک بسته شده بودند تا هیچ انرژی تلف شود
پیشنهاد کاربران
تعطیلی
اگه مربوط به میژگیهای شخصیتی باشه، میشه درون گرایی.
در چیزی را بستن
انزوا
کلمات دیگر: