کار در گره افتادن. [ دَ گ ِ رِه ْ اُ دَ ] ( مص مرکب ) پیچیده و در هم شدن کار. برنیامدن حاجت. ( آنندراج ). معضل و معقد شدن کار :
کار چون در گره افتد ز خدا یاد کنیم
عقده مشکل ما سبحه صددانه ماست.
کار چون در گره افتد ز خدا یاد کنیم
عقده مشکل ما سبحه صددانه ماست.
صائب ( از آنندراج ).