سنگی زرد است بسنگ زر نماید نشانش چون زر بسوهان برند
لاقط الذهب
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
لاقطالذهب. [ ق ِ طُذْ ذَ هََ ] ( ع اِ مرکب ) سنگی زرد است به سنگ زر نماید نشانش چون زر به سوهان برند و با خاک برآمیزند و آن سنگ را در آن خاک بمالند آن پاره ها را بخود جذب کند. ( نزهةالقلوب ).
کلمات دیگر: