کلمه جو
صفحه اصلی

snowman


معنی : ادم برفی، ادمک برفی
معانی دیگر : آدم برفی (که معمولا بچه ها درست می کنند)، آدمک برفی

انگلیسی به فارسی

آدم برفی، آدمک برفی


آدم برفی، ادم برفی، ادمک برفی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: snowmen
• : تعریف: a figure, roughly resembling a man, made of packed snow.

• mass of snow fashioned into the form of a man
a snowman is a mass of snow formed roughly into the shape of a person.

مترادف و متضاد

ادم برفی (اسم)
snowman

ادمک برفی (اسم)
snowman

جملات نمونه

1. Little Timmy made that snowman all by himself.
[ترجمه ترگمان]تیمی کوچولو اون آدم برفی رو تنهایی درست کرده
[ترجمه گوگل]Little Timmy این آدم برفی را به تنهایی ساخت

2. We went to build a snowman but before it was half finished I was chilled to the bone.
[ترجمه ترگمان]ما رفتیم تا آدم برفی بسازیم، اما قبل از اینکه نیمه تموم بشه، به استخوان یخ زده شدم
[ترجمه گوگل]ما برای ساخت یک آدم برفی رفتیم اما قبل از اینکه نیمی از آن به پایان رسید، من به استخوان خنک شدم

3. We went to build a snowman but before it was half finished I was frozen to the bone.
[ترجمه ترگمان]ما رفتیم تا آدم برفی بسازیم، اما قبل از اینکه نیمه تموم بشه، من به استخوان یخ زده بودم
[ترجمه گوگل]ما برای ساخت یک آدم برفی رفتیم اما قبل از اینکه نیمه تمام شد، من به استخوان منجمد شدم

4. Dani's making a snowman.
[ترجمه ترگمان]دانی هم یک آدم برفی درست کرد
[ترجمه گوگل]دنی آدم برفی را ساخت

5. Job security is as impermanent as a snowman made after a blizzard Healthy skepticism is a good thing.
[ترجمه ترگمان]امنیت شغلی به اندازه یک آدم برفی که بعد از سرما خوردگی شدید ایجاد شد، یک چیز خوب است
[ترجمه گوگل]امنیت شغلی همانطور که یک آدم برفی ساخته شده است پس از یک تلخی، شکوهمند بودن یک چیز خوب است

6. So I just made the snowman.
[ترجمه ترگمان]پس من فقط آدم برفی شدم
[ترجمه گوگل]بنابراین من فقط آدم برفی را ساختم

7. By one path was the remains of a snowman.
[ترجمه ترگمان]در یک مسیر، بقایای یک آدم برفی بود
[ترجمه گوگل]با یک مسیر بقایای آدم برفی بود

8. We can make a snowman on a snowy day.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم یک آدم برفی را در یک روز برفی بسازیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم یک آدم برفی را در یک روز برفی بسازیم

9. By the time Prohibition ended in 193 the snowman had become the pitchman for almost every leading liquor company.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]با زمان ممنوعیت در 193 به پایان رسید، آدم برفی برای تقریبا هر شرکت مشروب فروشی تبدیل شد

10. It was so cold that the snowman bought a house.
[ترجمه ترگمان]خیلی سرد بود که آدم برفی یه خونه رو خریدن
[ترجمه گوگل]آنقدر سرد بود که آدم برفی یک خانه خرید

11. Let's make a face on the snowman.
[ترجمه ترگمان]بیا یه صورت روی آدم برفی درست کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید چهره ای بر آدم برفی بزنیم

12. We can heap up a snowman in winter.
[ترجمه ترگمان]ما می تونیم یه آدم برفی وسط زمستون پیدا کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم یک آدم برفی را در زمستان بکشیم

13. Do you know what a snowman is, Li Ming?
[ترجمه ترگمان]می دانید یک آدم برفی چیست، لی مینگ؟
[ترجمه گوگل]آیا لی مینگ چطور آدم برفی است؟

14. This image of the snowman soon became lucrative. By the time Prohibition ended in 193 the snowman had become the pitchman for almost every leading liquor company.
[ترجمه ترگمان]این تصویر از آدم برفی خیلی زود پر سود شد تا سال ۱۹۳، آدم برفی تقریبا به جای هر شرکت عرق خوری، به pitchman تبدیل شده بود
[ترجمه گوگل]این تصویر آدم برفی به زودی سودآور بود با زمان ممنوعیت در 193 به پایان رسید، آدم برفی برای تقریبا هر شرکت مشروب فروشی تبدیل شد

پیشنهاد کاربران

ادم برفی

آدم برفی


کلمات دیگر: