aggrandizement

1. he did it for personal gain and aggrandizement

آن کار را برای سود شخصی و خود بزرگ سازی انجام داد.

2. His sole aim is personal aggrandizement.

[ترجمه ترگمان]تنها هدف او عظمت شخصی است
[ترجمه گوگل]تنها هدف او گرایش شخصی است

3. Her sole aim is personal aggrandizement.

[ترجمه ترگمان]تنها هدف او عظمت شخصی است
[ترجمه گوگل]تنها هدف او گرایش شخصی است

4. Be ambitious not for money, not for selfish aggrandizement, not for the evanescent thing which men call fame.

[ترجمه ترگمان]جاه طلب باشید، نه برای ترقی و تعالی خودخواهانه، نه به خاطر یک چیز ناپایدار که مردان شهرت می نامند
[ترجمه گوگل]نه برای پول، نه برای غلبه کردن خودخواهانه، نه برای چیز خامنه ای که مردم شهرت می گیرند بلندپرواز باشند

5. National welfare meant nothing; personal aggrandizement meant everything.

[ترجمه ترگمان]رفاه و آسایش ملی هیچ معنایی نداشت؛ منظورم همه چیز بود
[ترجمه گوگل]رفاه ملی به معنای چیزی نیست؛ گرایش شخصی به معنای همه چیز بود

6. To aggrandizement wood floor, the beaverboard that serves as base material however can from go up at all influence product quality.

[ترجمه ترگمان]برای بالا بردن سطح چوب، the که به عنوان ماده اصلی عمل می کند، با این حال از بالا رفتن به همه کیفیت محصول بستگی دارد
[ترجمه گوگل]به منظور ارتقاء کف چوبی، تخته نجاری که به عنوان ماده پایه ای عمل می کند، می تواند بر کیفیت محصولات تأثیر بگذارد

7. Below new condition, fill area should aggrandizement 3 consciousness.

[ترجمه ترگمان]در زیر شرایط جدید، منطقه پر کننده باید ۱ آگاهی را وسعت بخشد
[ترجمه گوگل]در زیر شرایط جدید، سطح پر شدن باید 3 آگاهی را افزایش دهد

8. Want aggrandizement agriculture modernization namely this understanding.

[ترجمه ترگمان]می خواهید نوسازی کشاورزی را ترقی دهید، یعنی این درک
[ترجمه گوگل]آیا می خواهی مدرنیزه شدن کشاورزی را متمرکز کنی یعنی این درک

9. Next, aggrandizement evaluates the supervisory management of the organization to asset.

[ترجمه ترگمان]سپس، گسترش دامنه، مدیریت نظارتی سازمان را به دارایی ارزیابی می کند
[ترجمه گوگل]بعد، تقسیم بندی، مدیریت ارشد سازمان را به دارایی ارزیابی می کند

10. Action: Can muscle of aggrandizement upper limbs, include chest muscle, on back muscle and celiac horizontal flesh, increase sarcous flexibility at the same time.

[ترجمه ترگمان]اقدام: می تواند ماهیچه رو به بالا را در عضلات بالا، شامل ماهیچه سینه، ماهیچه کمر و پوست افقی سلیاک، افزایش انعطاف پذیری sarcous در همان زمان، شامل شود
[ترجمه گوگل]عمل: عضله اندام فوقانی، شامل عضله سینه، عضله پشت و گوشت افقی سلیاک می شود، در عین حال انعطاف پذیری سارکوزی را افزایش می دهد

11. Aggrandizement wood floor is with tall, medium density beaverboard is base material, the surface wait by paper of wear-resisting layer, adornment make, have distinct advantage.

[ترجمه ترگمان]کف چوبی aggrandizement با چگالی متوسط و متوسط سطح پایه است و سطح آن با کاغذ لایه ضد سایش، آرایش و آرایش، مزیت متمایزی دارند
[ترجمه گوگل]کف چوب Aggrandizement با بلند، متوسط تراکم beaverboard مواد پایه، سطح انتظار برای کاغذ از لایه مقاوم در برابر سایش، ساخت آینه، دارای مزیت متمایز است

12. Strengthen a Party member regular educational management, must aggrandizement education grooms.

[ترجمه ترگمان]تقویت یک عضو یک حزب به عنوان یک مدیریت آموزشی منظم، باید grooms پرورش را ارتقا دهد
[ترجمه گوگل]تقویت یک عضو حزب از مدیریت منظم آموزش و پرورش، باید آموزش و پرورش groomings grooms

13. Aggrandizement is compound wooden floor is with tall, medium density beaverboard is base material, the surface wait by paper of wear-resisting layer, adornment make.

[ترجمه ترگمان]aggrandizement یک کف چوبی است با ارتفاع متوسط و متوسط سطح پایه است و سطح آن با کاغذ لایه ضد سایش، آرایش و آرایش به انتظار می رود
[ترجمه گوگل]Aggrandizement طبقه ترکیبی چوبی است که با بلند، متوسط تراکم beaverboard مواد پایه، سطح انتظار از کاغذ از لایه مقاوم در برابر سایش، ساخت لوازم تزئینی

14. Extend mobile market, baidu wants the cooperation of aggrandizement and operation business.

[ترجمه ترگمان]گسترش بازار تلفن همراه، baidu خواستار هم کاری در زمینه گسترش قلمرو و تجارت است
[ترجمه گوگل]بازار تلفن همراه را گسترش می دهد، بویو می خواهد همکاری بزرگ سازی و کسب و کار را عملی کند

انگلیسی به فارسی

انگلیسی به انگلیسی

جملات نمونه

پیشنهاد کاربران