کلمه جو
صفحه اصلی

slam the door

انگلیسی به انگلیسی

• shut the door hard (as in anger)

جملات نمونه

1. It wasn't very friendly of you to slam the door in his face.
[ترجمه ترگمان]خیلی دوستانه نبود که در را به روی او بکوبم
[ترجمه گوگل]این خیلی دوستانه از شما نبود که درب را در چهره خود قرار دهید

2. Unable to wait to slam the door hard shut behind him, she followed him into the hall.
[ترجمه ترگمان]در حالی که نمی توانست صبر کند تا در را محکم پشت سرش ببندد، او را تا راهرو دنبال کرد
[ترجمه گوگل]نمی توان صبر کرد تا درب را پشت سرش بچرخاند و او را به سالن میبرد

3. He was going to say the line and slam the door.
[ترجمه ترگمان]می خواست تلفن را بزند و در را محکم به هم بزند
[ترجمه گوگل]او قصد داشت خط را بگوید و در را قفل کند

4. I heard someone slam the door.
[ترجمه ترگمان]صدای کسی که در را به هم می کوبید شنیدم
[ترجمه گوگل]من شنیدم که کسی در خانه افتاده

5. He answer was to slam the door.
[ترجمه ترگمان]جواب او این بود که در را به هم بکوبد
[ترجمه گوگل]او جواب داد که در را باز کند

6. It will slam the door shut to the possibility of connecting to a greater reality lifeline that they can make sense from.
[ترجمه ترگمان]این به در بسته شدن در بسته به امکان اتصال به یک رگ حیاتی بزرگ تر که آن ها می توانند از آن دست پیدا کنند، بسته خواهد شد
[ترجمه گوگل]این مسدود شدن درب به امکان اتصال به یک واقعیتی بزرگتر از واقعیت است که میتواند از آن بیخبر باشد

7. You come home! I use your voice - slam the door like crack of doom!
[ترجمه ترگمان]! تو اومدی خونه من از صدای تو استفاده می کنم - در را مثل شکاف سرنوشت محکم به هم می کوبم!
[ترجمه گوگل]شما به خانه می آیید! من از صدای شما استفاده می کنم - درب را مانند کرک عذاب بکش!

8. They slam the door in your face, so to speak.
[ترجمه ترگمان]، اونا در رو به صورت تو محکم کردن واسه همین حرف زدن
[ترجمه گوگل]آنها به سخنان شما دروغ می گویند

9. You jump out of the car and slam the door.
[ترجمه ترگمان]از ماشین پریدی بیرون و در رو محکم به هم زدی
[ترجمه گوگل]شما از ماشین خارج می شوید و درب را می شکند

10. When he reached the open doorway he booted the parcel into the room and whirled around to slam the door behind him.
[ترجمه ترگمان]وقتی به در باز رسید، بسته را به داخل اتاق انداخت و چرخید تا در را پشت سرش ببندد
[ترجمه گوگل]هنگامی که او به درب ورودی باز گشت، بسته را به داخل اتاق برد و به اطراف چرخید تا درب پشت سرش را بچرخاند

11. A huge sob caught in her throat as she rushed across the room to slam the door after him.
[ترجمه ترگمان]وقتی به طرف اتاق دوید و در را پشت سرش به هم کوبید، بغض بزرگی در گلویش گیر کرد
[ترجمه گوگل]یک سگ بزرگ در گلو او گرفتار شد، او در سراسر اتاق عجله کرد تا درب را پس از او ببندد

12. At that moment, I was so dumfounded that my only reaction was to slam the door and rush out.
[ترجمه ترگمان]در آن لحظه، من چنان مبهوت بودم که تنها واکنش من این بود که در را بکوبم و عجله کنم
[ترجمه گوگل]در آن لحظه، من خیلی خجالت کشیدم که تنها واکنش من این بود که از در و پنجره بیرون بیفتم

13. To reformism, he tries self - consciously also after many be rebuffed hind in practice slam the door.
[ترجمه ترگمان]برای reformism، او خود را نیز پس از آنکه در عمل پشت در محکم ببندند، خود آگاهانه انجام می دهد
[ترجمه گوگل]برای اصلاح طلبی، او تلاش می کند خود آگاهانه نیز پس از بسیاری از هزینه های باز پرداخت می شود در عمل اسلم درب

پیشنهاد کاربران

کوبیدن در


کلمات دیگر: