کلمه جو
صفحه اصلی

siberian


معنی : سیبریهای
معانی دیگر : سیبریه ای

انگلیسی به فارسی

سیبریه ای


سیبری، سیبریهای


انگلیسی به انگلیسی

• resident of siberia (region in central and eastern russia)
of or from siberia (region in central and eastern russia)

مترادف و متضاد

سیبریهای (صفت)
siberian

جملات نمونه

1. Musher wannabes can drive their own team of Siberian huskies.
[ترجمه ترگمان]musher wannabes می توانند تیم خود را از سگ های اسکیمو Siberian
[ترجمه گوگل]موشور wannabes می تواند تیم خود را از سیبری huskies رانندگی

2. The most easterly section of the Siberian Line was the Kolyvano-Kuznetsk fortified Line.
[ترجمه ترگمان]The بخش شرقی (سیبری)خط مستحکم Kuznetsk بود
[ترجمه گوگل]بخش شرقی ترین خط سیبری، خط کالیوو کوزنتسک بود

3. To fill the gap, imports from the Siberian gas pipeline are envisaged.
[ترجمه ترگمان]برای پر کردن این فاصله، واردات از خط لوله گاز سیبری پیش بینی شده است
[ترجمه گوگل]برای پر کردن شکاف، واردات از خط لوله گاز سیبری پیش بینی شده است

4. He trains by hauling huge logs across Siberian snowfields.
[ترجمه ترگمان]او با حمل الوار های بزرگ در سراسر سیبری آموزش می دهد
[ترجمه گوگل]او با حمل زباله های بزرگ در سراسر برف های سیبری آموزش می دهد

5. Here, in similar territory, a Siberian Husky howls to attract attention from its owner.
[ترجمه ترگمان]در اینجا، در قلمرو مشابه، یک husky سیبری زوزه می کشد تا توجه صاحبش را به خود جلب کند
[ترجمه گوگل]در اینجا، در قلمرو مشابه، هسبی سیبری می خواهد برای جلب توجه از صاحب آن

6. The Siberian tiger is regarded as a noble creature.
[ترجمه ترگمان]ببر سیبری را به عنوان یک موجود نجیب تلقی می کنند
[ترجمه گوگل]ببر سیبری به عنوان یک موجود نجیب محسوب می شود

7. His blue-grey eyes were as cold as a Siberian winter, and Polly felt as though she had been impaled by twin icicles.
[ترجمه ترگمان]چشمان خاکستری اش به اندازه زمستان سیب ریه سرد بود، و پولی هم احساس می کرد که از قندیل های twin به سیخ کشیده شده است
[ترجمه گوگل]چشمان آبی خاکستری او مانند زمستان سیبری سرد بود و پولی احساس می کرد که از طریق یخ زده ی دوقلو پر شده بود

8. Expect Siberian Scrabble next, the coolest game of all.
[ترجمه ترگمان]در مرحله بعدی، Scrabble سیبری \"بازی coolest coolest\" را در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]در آینده سیبری Scrabble انتظار، جالب ترین بازی از همه

9. So far as material culture is concerned, the Siberian peoples fell into two main categories.
[ترجمه ترگمان]تا آنجا که به فرهنگ مواد مربوط می شود، مردم سیبری به دو دسته اصلی تقسیم شدند
[ترجمه گوگل]تا آنجا که به فرهنگ مادی مربوط می شود، مردم سیبری به دو دسته اصلی تقسیم می شوند

10. The Siberian Tiger is a magnificent animal.
[ترجمه ترگمان]ببر سیبری یک حیوان با شکوه است
[ترجمه گوگل]ببر سیبری حیوانات با شکوه است

11. It boggled the Siberian imagination to think what modern business and technology might accomplish.
[ترجمه ترگمان]تخیل سیبری تصور می کند که تجارت و فن آوری مدرن چه چیزی ممکن است به آن دست یابد
[ترجمه گوگل]این تخیل سیبری را به تصویر کشید تا فکر کند که چه چیزی می تواند کسب و کار و فن آوری مدرن را انجام دهد

12. A cape of north-central Siberian U. S. S. R on the Taimyr Peninsula. It is the northernmost point of Asia.
[ترجمه ترگمان]یک شنل از شمال - مرکزی سیبری اس اس شبه جزیره the این شمالی ترین نقطه آسیا است
[ترجمه گوگل]قله شمال شرقی مرکزی سیبری U S S R در شبه جزیره تایمیر این نقطه شمالی ترین آسیا است

13. A river of central Siberian U. S. S. R. rising in the western Sayan Mountains and flowing about 563 km (350 mi) northeast to the Yenisei River.
[ترجمه ترگمان]رودخانه ای از سیبری مرکزی اس اس ر که در کوه های غربی به سر می برد و در حدود ۵۶۳ کیلومتر (۳۵۰ مایل)شمال شرقی رود \"ینی سیی\" قرار دارد
[ترجمه گوگل]رودخانه مرکزی سیبری U S S R در کوه های سایان غربی و در حدود 563 کیلومتر (350 مایل) در شمال شرقی تا رود یینسی جریان دارد

14. Formed along the Siberian continent, drift ice travels down to the northern coast of Kushiro in Japan's northern region of Hokkaido.
[ترجمه ترگمان]این قاره در امتداد قاره سیبری شکل گرفت و به ساحل شمالی کوشیرو در منطقه شمالی ژاپن of سفر کرد
[ترجمه گوگل]یخ رانده شده در امتداد قاره سیبری، به سمت ساحل شمالی کوشیرو در منطقه شمالی هوکایدو حرکت میکند

15. This female Siberian tiger cub was born at the Henry Doorly Zoo in Omaha, Neb.
[ترجمه ترگمان]این بچه مونث او در شهر هنری Doorly در Omaha به دنیا آمده بود
[ترجمه گوگل]این توله ببر زن سیبری در باغ وحش Henry Doorly در Omaha، Neb، متولد شد

پیشنهاد کاربران

The Trans - Siberian Railroad opened vast frontiers to development in the late 19th century
خط آهن سرتاسری در منطقه سیبری گشود سرحدات/مرزهای وسیعی را به. . .


کلمات دیگر: