• not certainly, unsurely
in doubt
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. El Cid's actual existence is not in doubt.
[ترجمه ترگمان]وجود واقعی سید به هیچ وجه شکی نیست
[ترجمه گوگل]وجود واقعی ال سیید در شک نیست
[ترجمه گوگل]وجود واقعی ال سیید در شک نیست
2. When in doubt, play trumps.
[ترجمه ترگمان]وقتی که شک دارید، بازی برتری دارد
[ترجمه گوگل]در صورت شک و تردید بازی کنید
[ترجمه گوگل]در صورت شک و تردید بازی کنید
3. The guilt of the accused man was in doubt.
[ترجمه ترگمان]گناه متهم در تردید بود
[ترجمه گوگل]گناه متهم متضرر شد
[ترجمه گوگل]گناه متهم متضرر شد
4. The success of the system is not in doubt.
[ترجمه ترگمان]موفقیت سیستم در شک نیست
[ترجمه گوگل]موفقیت سیستم در شک نیست
[ترجمه گوگل]موفقیت سیستم در شک نیست
5. When in doubt, call the doctor.
[ترجمه ترگمان] وقتی که شک داشتی، زنگ بزن دکتر
[ترجمه گوگل]هنگامی که شک دارید، با دکتر تماس بگیرید
[ترجمه گوگل]هنگامی که شک دارید، با دکتر تماس بگیرید
6. The future of the stadium is in doubt because of a lack of money.
[ترجمه ترگمان]آینده ورزشگاه به دلیل فقدان پول مورد تردید است
[ترجمه گوگل]آینده این ورزشگاه به علت فقدان پول، شک دارد
[ترجمه گوگل]آینده این ورزشگاه به علت فقدان پول، شک دارد
7. The decision by the headmaster was called in doubt by some of the teachers who thought it unnecessarily harsh.
[ترجمه ترگمان]بعضی از معلم ها که فکر می کردند این کار به طور غیر ضروری سخت است، تصمیم گرفتند که این تصمیم را بگیرند
[ترجمه گوگل]تصمیم برخی از معلمان که تصور می کرد بی عدالتی سخت است تصمیم مدرس را به شک می انداخت
[ترجمه گوگل]تصمیم برخی از معلمان که تصور می کرد بی عدالتی سخت است تصمیم مدرس را به شک می انداخت
8. If in doubt, ask your doctor. He/She can give you further information.
[ترجمه ترگمان]اگر در این مورد تردید دارید، از پزشک خود بپرسید او می تواند اطلاعات بیشتری به شما بدهد
[ترجمه گوگل]در صورتی که شک دارید، از دکتر خود بپرسید او می تواند اطلاعات بیشتری را به شما بدهد
[ترجمه گوگل]در صورتی که شک دارید، از دکتر خود بپرسید او می تواند اطلاعات بیشتری را به شما بدهد
9. The boy's honesty was never called in doubt.
[ترجمه ترگمان]صداقت آن پسر هرگز در تردید نبود
[ترجمه گوگل]صداقت پسر هیچوقت در شک نکرد
[ترجمه گوگل]صداقت پسر هیچوقت در شک نکرد
10. She was in doubt whether she was right.
[ترجمه ترگمان]شک داشت که حق با او باشد
[ترجمه گوگل]او شک داشت که آیا او درست بود
[ترجمه گوگل]او شک داشت که آیا او درست بود
11. His inclusion in the team is in doubt.
[ترجمه ترگمان]گنجاندن او در این تیم در شک است
[ترجمه گوگل]حضور او در تیم شکی نیست
[ترجمه گوگل]حضور او در تیم شکی نیست
12. Gross's skill in motivation looked in doubt when his side began the second half badly.
[ترجمه ترگمان]مهارت چندش اور در انگیزه، وقتی که طرف او نیمه دوم را آغاز کرد، تردید به او دست داد
[ترجمه گوگل]مهارت Gross در انگیزه در زمانی که طرف او نیمه دوم را به آرامی شروع به شک در شک داشت
[ترجمه گوگل]مهارت Gross در انگیزه در زمانی که طرف او نیمه دوم را به آرامی شروع به شک در شک داشت
13. His intellect and mental agility have never been in doubt.
[ترجمه ترگمان]عقل و چابکی روانی او هرگز در تردید نبوده است
[ترجمه گوگل]عقل و چابکی ذهنی او هرگز شک نداشتند
[ترجمه گوگل]عقل و چابکی ذهنی او هرگز شک نداشتند
14. If in doubt about your diagnosis, get a second opinion.
[ترجمه ترگمان]، اگه در مورد تشخیصت شک داشته باشی یه نظر دیگه هم داشته باش
[ترجمه گوگل]اگر در مورد تشخیص خود شک داشته باشید، نظر دوم را بدست آورید
[ترجمه گوگل]اگر در مورد تشخیص خود شک داشته باشید، نظر دوم را بدست آورید
15. The future of the peace talks is in doubt.
[ترجمه ترگمان]آینده مذاکرات صلح مورد تردید است
[ترجمه گوگل]آینده مذاکرات صلح شک دارد
[ترجمه گوگل]آینده مذاکرات صلح شک دارد
پیشنهاد کاربران
در شک، در تردید، در دودلی، در شک وشبهه، در شک وتردید، در ظن ( و گمان ) ، در نامعلومی، در عدم اطمینان
در هاله ای از ابهام قرار داشتن
کلمات دیگر: