کلمه جو
صفحه اصلی

counterblow


ضربه ی متقابل، پادکوب، پادآسیب، تلافی، تلافی they delivered a counterblow against the aggressors آنها به مهاجمین ضربهی متقابل وارد آوردند

انگلیسی به فارسی

ضربه‌ی متقابل، پادکوب، پادآسیب، تلافی


counterblow


انگلیسی به انگلیسی

• strike or blow made in retaliation, strike in response to an earlier blow

جملات نمونه

1. they delivered a counterblow against the aggressors
آنها به مهاجمین ضربه ی متقابل وارد آوردند.

They delivered a counterblow against the aggressors.

آنها به مهاجمین ضربه‌ی متقابل وارد آوردند.



کلمات دیگر: