کلمه جو
صفحه اصلی

counterrevolutionary

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: counterrevolutionaries
• : تعریف: a person who takes part in a counterrevolution.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, relating to, or involved in activity opposed to revolution.

• of or pertaining to a counterrevolution, opposing a previous revolution
a counter-revolutionary is a person who is trying to reverse the effects of a previous revolution. count noun here but can also be used as an adjective. e.g. ...illicit counter-revolutionary activity.

جملات نمونه

1. She was tried and executed for being a counter-revolutionary.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر یک ضد انقلابی محاکمه و اعدام شد
[ترجمه گوگل]او برای ضد انقلابی محاکمه و اعدام شد

2. Access to the archives was jealously guarded, and censorship of counter-revolutionary distortions was instituted.
[ترجمه ترگمان]دسترسی به بایگانی وابسته به غیرت بود، و سانسور of ضد انقلابی در حال انجام بود
[ترجمه گوگل]دسترسی به آرشیوها با حسادت محافظت شد و سانسور تحریفات ضد انقلابی ایجاد شد

3. The Dalai Lama's Kashag government had largely supported counterrevolutionary revolt and was dissolved.
[ترجمه ترگمان]دولت Kashag دالایی لاما تا حد زیادی از شورش counterrevolutionary حمایت کرده و منحل شد
[ترجمه گوگل]دولت کاشغ دالایی لاما عمدتا از شورش ضد انقلابی پشتیبانی می کرد و از بین رفت

4. Member of a counterrevolutionary force that sought to overthrow Nicaragua's left - wing Sandinista government.
[ترجمه ترگمان]عضو نیروی counterrevolutionary که خواستار براندازی دولت Sandinista جناح چپ نیکاراگوئه شد
[ترجمه گوگل]عضو نیروی ضد انقلابی که به دنبال سرنگونی دولت نیکاراگوئه بود

5. The counterrevolutionary revolt was quickly got under.
[ترجمه ترگمان]شورش counterrevolutionary به سرعت به زیر آمد
[ترجمه گوگل]شورش های ضد انقلابی به سرعت در جریان بود

6. They have been on exercise for a week, learning and practising the techniques of counterrevolutionary warfare in a rural setting.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک هفته است که تمرین می کنند و فنون جنگ counterrevolutionary را در یک محیط روستایی تمرین و تمرین می کنند
[ترجمه گوگل]آنها برای یک هفته ورزش کرده اند، تکنیک های جنگ ضد انقلابی را در یک محیط روستایی یاد گرفته و تمرین می کنند

7. The Central Committee of the Party headed by Comrade Mao Tse - tung fought these counterrevolutionary elements resolutely.
[ترجمه ترگمان]کمیته مرکزی حزب به ریاست رفیق Mao Tse - با عزمی راسخ با این عناصر متضاد مبارزه کرد
[ترجمه گوگل]کمیته مرکزی حزب تحت رهبری رفیق مائو تسه تونگ با این اجساد مخالف انقلابی به شدت مبارزه کرد

8. The Dalai Lama's Kashag government had largely supported this counterrevolutionary revolt and was dissolved.
[ترجمه ترگمان]دولت Kashag دالایی لاما این شورش counterrevolutionary را حمایت کرد و منحل شد
[ترجمه گوگل]دولت کاشغ دالایی لاما تا حد زیادی از این شورش علیه انقلاب پشتیبانی می کرد و از بین رفت

9. Fortunately, the official at Window 12 didn't peg me counterrevolutionary.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه این مقام در پنجره ۱۲ مرا قانع نکرد
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، مقام رسمی در پنجره 12، من ضد انقلابی نبود

پیشنهاد کاربران

عنصر ضد انقلاب

ضد انقلابی


کلمات دیگر: