(هرچیزی که برضد چیز دیگری ساخته شود) استحکامات (به ویژه در اطراف دژ دشمن)، دژپاد
counterwork
(هرچیزی که برضد چیز دیگری ساخته شود) استحکامات (به ویژه در اطراف دژ دشمن)، دژپاد
انگلیسی به فارسی
(هرچیزی که برضد چیز دیگری ساخته شود) استحکامات (بهویژه در اطراف دژ دشمن)، دژپاد
counterwork
انگلیسی به انگلیسی
• work or action undertaken to counteract other work or another action
work in opposition to; to counteract
work in opposition to; to counteract
جملات نمونه
1. Microwave telecommunication Station, Repeater, radar, electronic counterwork, aviation and spaceflight navigation, etc.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه مخابرات Microwave، repeater، رادار، counterwork الکترونیکی، هوانوردی و هوانوردی، و غیره
[ترجمه گوگل]ایستگاه مخابراتی مایکروویو، تکرار کننده، رادار، مقابله الکترونیکی، هواپیمایی و ناوبری فضایی و غیره
[ترجمه گوگل]ایستگاه مخابراتی مایکروویو، تکرار کننده، رادار، مقابله الکترونیکی، هواپیمایی و ناوبری فضایی و غیره
2. Wrestle is an all - round counterwork.
[ترجمه ترگمان] Wrestle \"یه\" counterwork \"- ه\"
[ترجمه گوگل]مسابقات مقدماتی همه جانبه است
[ترجمه گوگل]مسابقات مقدماتی همه جانبه است
3. Microwave telecommunication, radar, electronic counterwork, aviation and spaceflight, navigation, etc.
[ترجمه ترگمان]مخابرات، رادار، counterwork الکترونیکی، هوانوردی و پروازهای فضایی، دریانوردی و غیره
[ترجمه گوگل]ارتباطات میکروویو، رادار، مقابله الکترونیکی، هواپیمایی و پرواز فضایی، ناوبری و غیره
[ترجمه گوگل]ارتباطات میکروویو، رادار، مقابله الکترونیکی، هواپیمایی و پرواز فضایی، ناوبری و غیره
4. Network counterwork applications in the military, is an important field of study.
[ترجمه ترگمان]برنامه های کاربردی شبکه در ارتش حوزه مهمی از مطالعه است
[ترجمه گوگل]برنامه های مقابله شبکه در ارتش، حوزه مهم مطالعه است
[ترجمه گوگل]برنامه های مقابله شبکه در ارتش، حوزه مهم مطالعه است
5. The system focuses on the counterwork stage between decoy and torpedo.
[ترجمه ترگمان]این سیستم بر روی صحنه counterwork بین طعمه و اژدر متمرکز است
[ترجمه گوگل]این سیستم بر روی مرحله مقابله بین حلزون و اژدر متمرکز است
[ترجمه گوگل]این سیستم بر روی مرحله مقابله بین حلزون و اژدر متمرکز است
6. Digital watermarks have also find its usage in secret communication communication counterwork.
[ترجمه ترگمان]watermarks دیجیتال نیز کاربرد آن را در ارتباطات مخابراتی پنهانی پیدا کرده اند
[ترجمه گوگل]علامت های دیجیتال همچنین استفاده از آن را در ارتباطات ارتباطات مخفی پیدا می کند
[ترجمه گوگل]علامت های دیجیتال همچنین استفاده از آن را در ارتباطات ارتباطات مخفی پیدا می کند
7. This way can improve the reliability of system and counterwork effectiveness of underwater acoustic countermeasure equipment.
[ترجمه ترگمان]این روش می تواند قابلیت اطمینان سیستم و اثربخشی counterwork تجهیزات countermeasure آکوستیک زیر آب را بهبود بخشد
[ترجمه گوگل]به این ترتیب می تواند قابلیت اطمینان سیستم و اثربخشی متابولیسم وسایل زیر را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]به این ترتیب می تواند قابلیت اطمینان سیستم و اثربخشی متابولیسم وسایل زیر را کاهش دهد
8. The law of our country should give the articles of incorporation dual-division, and endow the articles with validity of counterwork to the third party.
[ترجمه ترگمان]قانون کشور ما باید مقالات مربوط به الحاق دو بخش را ارایه کند و به مقالاتی با اعتبار counterwork به حزب سوم دست یابد
[ترجمه گوگل]قانون کشور ما باید مقررات مربوط به تقسیم تقسیمات را به دو دسته تقسیم کند و مقررات را با اعتبار مقابله با شخص ثالث تحویل دهد
[ترجمه گوگل]قانون کشور ما باید مقررات مربوط به تقسیم تقسیمات را به دو دسته تقسیم کند و مقررات را با اعتبار مقابله با شخص ثالث تحویل دهد
9. According to the strategy in the process, we can divide the conflict into the bidirection-reciprocity, bidirection- counterwork, unidirection-control and unidirection- aggression.
[ترجمه ترگمان]با توجه به استراتژی موجود در این فرآیند، ما می توانیم تعارض را به تقابل bidirection - تقابل، bidirection - counterwork، unidirection - control و unidirection تقسیم کنیم
[ترجمه گوگل]با توجه به استراتژی در این فرآیند، ما می توانیم این درگیری را به دو طرفه دو طرفه، دو طرفه، دو طرفه، یک جهت و کنترل و یکپارچگی - تجاوز تقسیم کنیم
[ترجمه گوگل]با توجه به استراتژی در این فرآیند، ما می توانیم این درگیری را به دو طرفه دو طرفه، دو طرفه، دو طرفه، یک جهت و کنترل و یکپارچگی - تجاوز تقسیم کنیم
10. Because the market need people to exchange frequently, any counterwork hindered the reform will be eliminated.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که بازار به مردم نیاز دارد که مرتبا مبادله کنند، هر گونه counterwork مانع از حذف این اصلاحات می شود
[ترجمه گوگل]از آنجا که بازار به افراد نیاز دارد تا به طور گسترده مبادله کنند، هر گونه مقابله ای که مانع اصلاحات شد، حذف خواهد شد
[ترجمه گوگل]از آنجا که بازار به افراد نیاز دارد تا به طور گسترده مبادله کنند، هر گونه مقابله ای که مانع اصلاحات شد، حذف خواهد شد
11. Gutmain idea:About dissimilation image of body and black badinage. About counterwork.
[ترجمه ترگمان]ایده Gutmain: در مورد تصویر dissimilation از شوخی و شوخی سیاه درباره counterwork
[ترجمه گوگل]ایده Gutmain درباره تصویر غوطه ور شدن بدن و سیاه چاله درباره counterwork
[ترجمه گوگل]ایده Gutmain درباره تصویر غوطه ور شدن بدن و سیاه چاله درباره counterwork
کلمات دیگر: