محاسبه شده، محاسبه کردن، حساب کردن، تخمین زدن
computed
انگلیسی به فارسی
جملات نمونه
1. the roman era was computed from the date when rome was supposedly founded
تقویم رومی از زمان فرضی بنیادگذاری روم آغاز می شد.
پیشنهاد کاربران
تخمین زدن
محاسبه کردن
محاسبه می شود، بدست میآید
کلمات دیگر: