اظهارمتقابل جدی
counterblast
اظهارمتقابل جدی
انگلیسی به فارسی
ضد گلوله
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of blast.
• defiant pronouncement or denunciation
جملات نمونه
1. British experts delivered a strong counter-blast to the Professor's claims.
[ترجمه ترگمان]متخصصان بریتانیایی یک ضد انفجار قوی را به ادعاهای پروفسور تحویل دادند
[ترجمه گوگل]کارشناسان بریتانیایی در برابر ادعاهای پروفسور، یک انفجار قوی را انجام دادند
[ترجمه گوگل]کارشناسان بریتانیایی در برابر ادعاهای پروفسور، یک انفجار قوی را انجام دادند
2. Her article was a counterblast to her critics.
[ترجمه ترگمان]مقاله او برای منتقدان خود counterblast بود
[ترجمه گوگل]مقاله او ضد منتقدانش بود
[ترجمه گوگل]مقاله او ضد منتقدانش بود
3. The author has since delivered a damning counterblast to her critics.
[ترجمه ترگمان]نویسنده از آن زمان یک انتقاد شدید به منتقدان خود ایراد کرده است
[ترجمه گوگل]نویسنده از آن زمان به انتقاد از منتقدان انتقاد کرده است
[ترجمه گوگل]نویسنده از آن زمان به انتقاد از منتقدان انتقاد کرده است
4. Her tirade provoked a counterblast from her husband.
[ترجمه ترگمان]این tirade او را از شوهرش دور کرده بود
[ترجمه گوگل]تیرادش یک ضربه ضدحال را از شوهرش تحریک کرد
[ترجمه گوگل]تیرادش یک ضربه ضدحال را از شوهرش تحریک کرد
5. The sparseness of the Nano is in some ways a welcome counterblast to costly add-ons found in the west, where cars are becoming almost as intelligent as their drivers.
[ترجمه ترگمان]تنکی در نانو در برخی روش ها برای افزودن هزینه هایی است که در غرب یافت می شود، جایی که ماشین ها تقریبا به اندازه رانندگان آن ها باهوش می شوند
[ترجمه گوگل]نقاط ضعف نانو در بعضی موارد یک ضد گلوله خوش آمدید به افزودنی های گران قیمت در غرب است که اتومبیل ها تقریبا به عنوان رانندگان هوشمند به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]نقاط ضعف نانو در بعضی موارد یک ضد گلوله خوش آمدید به افزودنی های گران قیمت در غرب است که اتومبیل ها تقریبا به عنوان رانندگان هوشمند به نظر می رسند
کلمات دیگر: