کلمه جو
صفحه اصلی

lead poisoning


(پزشکی) زهر زدگی (یا مسمومیت) سربی، مسمومیت از سرب

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) زهر زدگی (یا مسمومیت) سربی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: chronic or acute poisoning caused by the ingestion, inhalation, or absorption through the skin of lead or lead salts, characterized by anemia, constipation, abdominal pain, or convulsions, and sometimes resulting in paralysis or coma.

• poisoning caused by the inhalation or ingestion of lead

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] مسمومیت با سرب

جملات نمونه

1. Lead poisoning can cause kidney damage, injury to the central and peripheral nervous system and brain damage in particularly aggravated cases.
[ترجمه ترگمان]مسمومیت سربی می تواند باعث آسیب کلیوی، آسیب به سیستم عصبی مرکزی و محیطی و آسیب مغزی به ویژه در موارد تشدید شده شود
[ترجمه گوگل]مسمومیت سرب می تواند سبب آسیب کلیه، آسیب به سیستم عصبی مرکزی و محیطی و آسیب مغزی به خصوص در موارد شدید شود

2. Severe lead poisoning is a cause of intellectual impairment.
[ترجمه ترگمان]مسمومیت ناشی از سرب عامل اختلال ذهنی است
[ترجمه گوگل]مسمومیت با سرب شدید علت اختلال در فکری است

3. Swans suffer from lead poisoning that comes from anglers' weights.
[ترجمه ترگمان]قوها از مسمومیت سربی که از وزنه های anglers ناشی می شود رنج می برند
[ترجمه گوگل]قوها از مسمومیت با سرب رنج می برند که از وزن ماهیگیرها می آید

4. Lead poisoning in mothers and young children is very dangerous indeed, permanently damaging mental development.
[ترجمه ترگمان]مسمومیت سربی در مادران و کودکان در واقع بسیار خطرناک است و به طور دائم به رشد ذهنی آسیب می رساند
[ترجمه گوگل]مسمومیت با سرب در مادران و کودکان بسیار خطرناک است، که به طور دائمی در معرض رشد روحی هستند

5. Some historians consider lead poisoning a major cause of the fall of the Roman Empire.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مورخان در نظر دارند که منجر به مسمومیت سربی یکی از علل عمده سقوط امپراطوری روم شوند
[ترجمه گوگل]بعضی از مورخان مسمومیت سرب را عامل اصلی سقوط امپراتوری روم می دانند

6. Lead poisonIng( or plumbism ):PoisonIng by accumulation of lead In the body.
[ترجمه ترگمان]poisoning سرب (یا plumbism): poisoning با تجمع سرب در بدن
[ترجمه گوگل]سموم سرب (یا سموم): سموم با انقباض سرب در بدن

7. He was killed because of a case of lead poisoning.
[ترجمه ترگمان]او به دلیل مسمومیت سربی به قتل رسید
[ترجمه گوگل]او به علت مسمومیت با سرب کشته شد

8. Other causes of megaesophagus include myasthenia gravis, lead poisoning, and Addison's disease.
[ترجمه ترگمان]علل دیگر of عبارتند از myasthenia gravis، مسمومیت سربی، و بیماری ادیسن
[ترجمه گوگل]سایر علل مگسئوفاز عبارتند از میاستنی گراوییس، مسمومیت سرب و بیماری آدیسون

9. Lead poisoning can cause brain damage in children.
[ترجمه ترگمان]مسمومیت سربی می تواند موجب آسیب مغزی به کودکان شود
[ترجمه گوگل]مسمومیت سرب می تواند سبب آسیب مغزی در کودکان شود

10. Paint containing lead is a major cause of lead poisoning in children.
[ترجمه ترگمان]پینت دارای سرب عامل اصلی مسمومیت سربی در کودکان است
[ترجمه گوگل]رنگ حاوی سرب عامل اصلی مسمومیت با سرب در کودکان است

11. The results show that the number of lead poisoning of children with amblyopic is much higher than that of healthy children.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که تعداد مسمومیت سربی کودکان با amblyopic بیشتر از کودکان سالم است
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که تعداد مسمومیت سرب کودکان مبتلا به آمبلیوپی خیلی بیشتر از کودکان سالم است

12. Can lead poisoning cause visual agnosia?
[ترجمه ترگمان]مسمومیت سرب باعث ادراک پریشی دیداری میشه؟
[ترجمه گوگل]آیا مسمومیت منجر به آگنوزاری دیداری می شود؟

13. Lead poisoning ( or plumbism ) : Poisoning by accumulation of lead in the Body.
[ترجمه ترگمان]مسمومیت سرب (یا plumbism): مسمومیت با تجمع سرب در بدن
[ترجمه گوگل]مسمومیت با سرب (یا سم زدایی): مسمومیت با انباشت سرب در بدن

14. Researchers confirm that Beethoven suffered from lead poisoning.
[ترجمه ترگمان]محققین تایید می کنند که بتهوون از مسمومیت سربی رنج می برد
[ترجمه گوگل]محققان تأیید می کنند که بتهوون از مسمومیت با سرب رنج می برد

15. Lead poisoning is a danger especially to children under 6 years old.
[ترجمه ترگمان]مسمومیت سربی به ویژه برای کودکان زیر ۶ سال خطرناک است
[ترجمه گوگل]مسمومیت سرب به ویژه کودکان زیر 6 سال است

پیشنهاد کاربران

مسمومیت ناشی از فلز ( سمی/مسموم کننده ) سرب
She was suffering from lead poisoning


کلمات دیگر: