کلمه جو
صفحه اصلی

pharmacy


معنی : داروخانه، داروسازی، انباردارو
معانی دیگر : دانش ساختن و پخش دارو

انگلیسی به فارسی

داروخانه، انباردارو، داروسازی


داروخانه، داروسازی، انباردارو


انگلیسی به انگلیسی

• location where prescription medication is sold
a pharmacy is a shop where medicines are sold.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] دارویی

مترادف و متضاد

داروخانه (اسم)
policlinic, dispensatory, pharmacy, drugstore

داروسازی (اسم)
pharmacy

انباردارو (اسم)
pharmacy

جملات نمونه

1. Modern pharmacy has solved the problem of sleeplessness.
[ترجمه ترگمان]داروخانه مدرن مشکل بی خوابی را حل کرده است
[ترجمه گوگل]داروخانه مدرن مشکل بی خوابی را حل کرده است

2. As we headed for the pharmacy,I told her that Helen was going to help us.
[ترجمه ترگمان]وقتی به سمت داروخانه رفتیم بهش گفتم که \"هلن\" قراره به ما کمک کنه
[ترجمه گوگل]همانطور که ما برای داروخانه رفتیم، به او گفتم که هلن قصد دارد به ما کمک کند

3. The old pharmacy still has its original shopfront.
[ترجمه ترگمان]داروخانه قدیمی هنوز shopfront اصلی خود را دارد
[ترجمه گوگل]داروخانه قدیمی هنوز دارای فروشگاه اصلی خود است

4. He spent four years studying pharmacy.
[ترجمه ترگمان] اون چهار سال در حال بررسی داروخانه بود
[ترجمه گوگل]او چهار سال به مطالعه داروخانه پرداخت

5. If your pharmacy doesn't stock the product you want, have them order it for you.
[ترجمه ترگمان]اگر داروخانه غذایی را که می خواهید عرضه ندارید، آن ها را برای خودتان سفارش دهید
[ترجمه گوگل]اگر داروخانه شما کالای مورد نظرتان را ذخیره نکند، آنها را برای شما سفارش دهید

6. He identified pharmacy, high energy physics and architecture as being over-represented in the universities.
[ترجمه ترگمان]او داروسازی، فیزیک انرژی بالا و معماری را به عنوان بیش از حد در دانشگاه ها معرفی کرد
[ترجمه گوگل]او داروخانه، فیزیک انرژی بالا و معماری را به عنوان بیش از حد در دانشگاه معرفی کرد

7. She came home from work in the hospital pharmacy to find him doing the laundry or mopping the floor.
[ترجمه ترگمان]او از کار در داروخانه امده بود تا او را در لباس شویی و تمیز کردن زمین پیدا کند
[ترجمه گوگل]او از کار در داروخانه بیمارستان به خانه آمد تا او را به انجام شستشو یا تمیز کردن کف بپردازد

8. When patches were obtained from an outside pharmacy some peace returned to the ward.
[ترجمه ترگمان]وقتی از داروخانه بیرون آمدند چند بار صلح به درمانگاه برگشت
[ترجمه گوگل]وقتی که از یک داروخانه بیرون رختخواب گرفته شد، برخی از صلح به بخش بازگشت

9. I had studied pharmacy in college; he was in premed.
[ترجمه ترگمان]من در دانشکده پزشکی را مطالعه کرده بودم او در دانشجوی پزشکی بود
[ترجمه گوگل]من داروخانه را در کالج تحصیل کرده بودم؛ او در پیش است

10. She works at the pharmacy.
[ترجمه سید محمد جواد طباطبایی] خانم در داروخانه کار می کند
[ترجمه درسا] اون خانم در دارو خانه کار می کند
[ترجمه Anne] ان خانم در داروخانه کار می کند.
[ترجمه .] او ( خانم ) در داروخانه کار می کند
[ترجمه ترگمان] اون توی داروخانه کار میکنه
[ترجمه گوگل]او در داروخانه کار می کند

11. In the back of the King Street pharmacy he worked on new concoctions, cures for minor dermatological problems.
[ترجمه ترگمان]او در پشت داروخانه کینگ بر روی ترکیب های جدید کار می کرد و برای مشکلات جزئی dermatological درمان می کرد
[ترجمه گوگل]در پشت داروخانه خیابان کینگ، او بر روی مخلوط های جدید کار می کرد، درمان هایی برای مشکلات پوستی جزئی

12. At a nearby Safeway pharmacy an incorrect antibiotic was dispensed for a small girl.
[ترجمه ترگمان]در یک داروخانه نزدیک Safeway، آنتی بیوتیک نادرست برای یک دختر کوچک توزیع شد
[ترجمه گوگل]در یک داروخانه نزدیک Safeway آنتی بیوتیک نادرست برای یک دختر کوچک محفوظ است

13. I finally settled on the idea of studying pharmacy.
[ترجمه نادیا] من در نهایت در فکر تحصیل در رشته ی داروسازی افتادم
[ترجمه ترگمان]بالاخره در این فکر بودم که داروخانه را بررسی کنم
[ترجمه گوگل]من در نهایت بر روی ایده مطالعه داروخانه قرار گرفتم

14. Pharmacy and lavish automobile, what a kindred pair they were!
[ترجمه ترگمان]وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای که چه زوج kindred!
[ترجمه گوگل]داروسازی و خودروی بزرگ، چه جفت زاده ای بودند!

پیشنهاد کاربران

مترادف داروخانه


Drugstoreبزرگ تر و مجهز تر از pharmacy

دارو خانه

داروخانه ای که ( برخلاف drug store ) فقط دارو توزیع میکند

محل توزیع دارو. داروخانه


انباری دارویی که فقط دارو توزیع می کند به داروخانه های دیگر

داروخانه، دارو سازی

محل خریداری دارو و مواد بهداشتی

علم داروسازی

داروخانه ( انگلیسی استرالیایی )

Pharmacy=drug store

داروخانه
A place for buying medicine

از نظر بنده میشه داروخانه بزرگتر و مجهز تر


pharmacy ( علوم دارویی )
واژه مصوب: داروپزشکی
تعریف: شاخه ای از علوم سلامت که موضوع آن نحوۀ استفادۀ ایمن و مؤثر از فراورده های دارویی است

Drugstore : داروخانه
Pharmacy : داروسازی / داروخانه
Pharmacist : داروساز / داروخانه چی
pharmacology : داروشناسی
pharmacologist : داروشناس
Dispensary : دفتر پخش دارو ( معمولا در یک بیمارستان، مدرسه یا سازمان ) که خدمات کوچک و سطحی پزشکی هم داده میشه
Chemist : شیمی دان
Physician : فیزیکدان

⬛ PHARMACOLOGY ⬛
Branch of biology concerning drugs
the scientific study of drugs and how they are used in medicine

⬛ PHARMACY ⬛
Clinical health science
1. the practice and profession of preparing drugs and medicines
2. a store or part of a store in which drugs and medicines are prepared and sold
3. a place in a hospital where drugs and medicines are prepared and given out : dispensary

⬛ DISPENSARY ⬛
a place where medicine or minor medical treatment is given

⬛⬛ Pharmacy vs. pharmacology ⬛⬛
The basic difference between these two fields is that a pharmacist is entrusted with dispensing the drugs accurately whereas a pharmacologist is responsible for developing them. Just like medical billing services and medical coding services are two different but connected fields, same is the case with pharmacy and pharmacology.


کلمات دیگر: