1. people's apathy about politics leads to politicians' corruption
بی توجهی مردم نسبت به سیاست منجر به فساد سیاستمداران می گردد.
2. There is nothing worse than apathy.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز بدتر از بی عاطفگی نیست
[ترجمه گوگل]هیچ چیز بدتر از بی تفاوتی وجود دارد
3. His apathy just made her even more frustrated.
[ترجمه ترگمان]بی علاقگی او باعث شده بود که او حتی بیشتر ناامید شود
[ترجمه گوگل]بی تفاوتی او فقط باعث ناراحتی او شد
4. Once defeated, he sank into apathy.
[ترجمه ترگمان]یک بار شکست خورد و در بی حالی فرو رفت
[ترجمه گوگل]پس از شکست، او به بی حوصلگی فرو رفت
5. His apathy necessitates stimulation.
[ترجمه ترگمان]بی علاقگی او به تحریک نیاز دارد
[ترجمه گوگل]بی تفاوتی او باعث تحریک می شود
6. Voter apathy is especially high among young people.
[ترجمه ترگمان]بی تفاوتی رای دهندگان بویژه در میان جوانان بسیار بالا است
[ترجمه گوگل]بی تفاوتی رأی دهندگان به ویژه در میان جوانان بسیار زیاد است
7. There is widespread apathy among the electorate.
[ترجمه ترگمان]در بین رای دهندگان بی عاطفگی گسترده وجود دارد
[ترجمه گوگل]بی نظمی گسترده در میان رای دهندگان وجود دارد
8. Apathy is the long-standing curse of British local democracy.
[ترجمه ترگمان]Apathy نفرین طولانی مدت دموکراسی محلی بریتانیا است
[ترجمه گوگل]بی تفاوتی لعنت طولانی مدت دموکراسی محلی بریتانیا است
9. Apathy is one of the maladies of modern society.
[ترجمه ترگمان]Apathy یکی از بیماری های جامعه مدرن است
[ترجمه گوگل]بی تفاوتی یکی از بدبختی های جامعه مدرن است
10. He was sunk in apathy after his failure.
[ترجمه ترگمان]او پس از شکست خود غرق در بی حالی و بی حالی شده بود
[ترجمه گوگل]او پس از شکست او در بی حوصله غرق شد
11. Such attitudes can only lead to apathy.
[ترجمه ترگمان]چنین نگرشی می تواند منجر به بی علاقگی شود
[ترجمه گوگل]چنین نگرشی تنها می تواند به بی تفاوتی منجر شود
12. But, as Server shows us, he learned apathy the hard way.
[ترجمه ترگمان]اما همانطور که سرور ما را نشان می دهد، او بی تفاوتی و بی تفاوتی را به روش سخت آموخت
[ترجمه گوگل]اما، همانطور که سرور به ما نشان می دهد، او سختی را بی تفاوتی می داند
13. After a century or so of political apathy, Hong Kong's young people were making up for lost time.
[ترجمه ترگمان]پس از یک قرن یا بیشتر بی تفاوتی سیاسی، جوانان هنگ کنگ برای مدتی از دست رفته بودند
[ترجمه گوگل]پس از یک قرن از بی حوصلگی سیاسی، جوانان هنگ کنگ برای زمان گمشده آماده شدند
14. Such apathy is indicative of the generally low emphasis and under-investment in health education and preventive medicine in Britain.
[ترجمه ترگمان]چنین بی عاطفگی نشان دهنده تاکید کم و زیر سرمایه گذاری در آموزش بهداشتی و پزشکی پیشگیرانه در بریتانیا است
[ترجمه گوگل]چنین بی تفاوتی نشان می دهد تاکید عمومی و کم سرمایه گذاری در آموزش بهداشت و پزشکی پیشگیرانه در بریتانیا است