رجوع شود به: aesthetic، حسی
esthetic
رجوع شود به: aesthetic، حسی
انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: aesthetic
(وابسته به حس و احساس) سوءهشی، حسی
زیبایی، ظریف طبع، وابسته به زیبایی، مربوط به علم
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: variant of aesthetic.
• of or pertaining to appreciation of the beautiful; showing a refined sense of taste (also aesthetic)
دیکشنری تخصصی
[دندانپزشکی] زیبایی شناختی
مترادف و متضاد
beautiful or artful
Synonyms: artistic, creative, gorgeous, inventive
Antonyms: displeasing, ugly
جملات نمونه
1. My esthetic standards are quite different from his.
[ترجمه ترگمان]ذوق هنری من کاملا با او فرق دارد
[ترجمه گوگل]استانداردهای زیبایی من کاملا متفاوت از اوست
[ترجمه گوگل]استانداردهای زیبایی من کاملا متفاوت از اوست
2. From an esthetic point of view, it's a nice design.
[ترجمه ترگمان]از نظر زیباشناسی، این یک طرح خوب است
[ترجمه گوگل]از نظر زیبایی شناختی، طراحی زیبا است
[ترجمه گوگل]از نظر زیبایی شناختی، طراحی زیبا است
3. That armchair is comfortable but not very esthetic.
[ترجمه ترگمان]این صندلی راحت راحت است، اما نه زیاد
[ترجمه گوگل]این صندلی راحت است اما بسیار زیبایی نیست
[ترجمه گوگل]این صندلی راحت است اما بسیار زیبایی نیست
4. The esthetic appearance of the finished aquarium must of course be given some consideration.
[ترجمه ترگمان]البته آثار هنری کام لا صحیح است البته باید کمی ملاحظه کرد
[ترجمه گوگل]ظاهر زیبایی آکواریوم به پایان رسیده باید توجه داشته باشد
[ترجمه گوگل]ظاهر زیبایی آکواریوم به پایان رسیده باید توجه داشته باشد
5. Because of the esthetic appeal of two kinds of drama are different, so the request of Henan opera and the Verism opera in singing skills, resonance and the sound position are different too.
[ترجمه ترگمان]به دلیل جذابیت esthetic دو نوع درام متفاوت است، بنابراین درخواست of و اپرای Verism در آواز خواندن، طنین و موقعیت صدا نیز متفاوت هستند
[ترجمه گوگل]از آنجا که جذابیت زیبایی دو نوع درام متفاوت است، بنابراین درخواست اپرا هانان و اپرای ورایسم در مهارت های آواز، رزونانس و موقعیت صدا نیز متفاوت است
[ترجمه گوگل]از آنجا که جذابیت زیبایی دو نوع درام متفاوت است، بنابراین درخواست اپرا هانان و اپرای ورایسم در مهارت های آواز، رزونانس و موقعیت صدا نیز متفاوت است
6. The ethical or esthetic value of material can be always argued, but a life style, maybe un-natural, in today's synthetic environment is pressingly needed here.
[ترجمه ترگمان]ارزش اخلاقی و زیبایی مادی را می توان همیشه مورد بحث قرار داد، اما سبک زندگی، شاید طبیعی، در محیط مصنوعی امروزی، در اینجا مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]ارزش اخلاقی و زیبایی از مواد همیشه می تواند مورد بحث قرار گیرد، اما در سبک های زندگی، شاید طبیعی نیست، در محیط مصنوعی امروز به شدت مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]ارزش اخلاقی و زیبایی از مواد همیشه می تواند مورد بحث قرار گیرد، اما در سبک های زندگی، شاید طبیعی نیست، در محیط مصنوعی امروز به شدت مورد نیاز است
7. In exudes esthetically center can not find the significance, can not find the non- actual utility the value feeling, actually also has caused the esthetic significance and value losing.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، مرکز esthetically نمی تواند معنی را پیدا کند، نمی تواند سودمندی غیر واقعی احساس ارزش را پیدا کند، در واقع اهمیت esthetic و از دست دادن ارزش را نیز ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]در محدوده زیبایی، مرکز نمیتواند اهمیت پیدا کند، ابزار ارزشمندی را نمی تواند حس ارزش را پیدا کند، در واقع، اهمیت زیبایی و ارزش را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]در محدوده زیبایی، مرکز نمیتواند اهمیت پیدا کند، ابزار ارزشمندی را نمی تواند حس ارزش را پیدا کند، در واقع، اهمیت زیبایی و ارزش را از دست می دهد
8. My appreciation and enjoyment of art are esthetic rather than intellectual.
[ترجمه ترگمان]قدردانی و لذت من از هنر به جای عقل و عقل، esthetic است
[ترجمه گوگل]قدردانی و لذت بردن از هنر زیبایی و نه فکری است
[ترجمه گوگل]قدردانی و لذت بردن از هنر زیبایی و نه فکری است
9. Esthetic reception is of some self-educated function in the process of building a harmonious society.
[ترجمه ترگمان]پذیرش Esthetic نوعی از عملکرد خود آموزی در فرآیند ایجاد یک جامعه هماهنگ است
[ترجمه گوگل]پذیرش عاطفی برخی از ویژگی های خود تحصیلی در فرایند ایجاد یک جامعه هماهنگ است
[ترجمه گوگل]پذیرش عاطفی برخی از ویژگی های خود تحصیلی در فرایند ایجاد یک جامعه هماهنگ است
10. Both are esthetic and depend much on symmetry.
[ترجمه ترگمان]هر دو زیبا هستند و بستگی زیادی به تقارن دارند
[ترجمه گوگل]هر دو زیبایی دارند و بسیار متضاد هستند
[ترجمه گوگل]هر دو زیبایی دارند و بسیار متضاد هستند
11. Thus, most East Asian artist have appreciated the esthetic value of calligraphy.
[ترجمه ترگمان]از این رو، اغلب هنرمندان آسیای شرقی از ارزش زیباشناسی خطاطی تقدیر کرده اند
[ترجمه گوگل]بنابراین، بیشتر هنرمندان شرق آسیا ارزش زیبایی خوشنویسی را تحسین می کنند
[ترجمه گوگل]بنابراین، بیشتر هنرمندان شرق آسیا ارزش زیبایی خوشنویسی را تحسین می کنند
12. Preserves the esthetic interest and so on.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آن، ترشی که فانی را مجذوب خودش می کند
[ترجمه گوگل]حفظ علاقه زیبایی و غیره را حفظ می کند
[ترجمه گوگل]حفظ علاقه زیبایی و غیره را حفظ می کند
13. Art is the human disposition of sensible or intelligible matter for an esthetic end. James Joyce
[ترجمه ترگمان]هنر، خلق و خوی انسان معقول و قابل فهم است جیمز جو یس
[ترجمه گوگل]هنر، تفکر انسان است که به معنای پایان دادن به زیبایی است جیمز جویس
[ترجمه گوگل]هنر، تفکر انسان است که به معنای پایان دادن به زیبایی است جیمز جویس
14. For me, drawing, designing, although coming from a very natural instinct, never has an esthetic finality.
[ترجمه ترگمان]برای من نقاشی کردن، طراحی، طراحی، با این که از یک غریزه طبیعی سرچشمه می گیرد، هیچ وقت an ندارد
[ترجمه گوگل]برای من، نقاشی، طراحی، اگر چه از یک غریزه طبیعی است، هرگز زیبایی ظاهری ندارد
[ترجمه گوگل]برای من، نقاشی، طراحی، اگر چه از یک غریزه طبیعی است، هرگز زیبایی ظاهری ندارد
15. In such a climate of unbalance, of moral uncertainty there is bound to come a period of esthetic drought.
[ترجمه ترگمان]در چنین شرایط عدم تعادل اخلاقی، عدم اطمینان اخلاقی ناشی از یک دوره خشکسالی زیبایی است
[ترجمه گوگل]در چنین شرایطی عدم تعادل، عدم قطعیت اخلاقی، یک دوره خشکسالی زیبایی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در چنین شرایطی عدم تعادل، عدم قطعیت اخلاقی، یک دوره خشکسالی زیبایی وجود دارد
پیشنهاد کاربران
زیبایی شناسی
کلمات دیگر: