1. her only relaxation is reading books
یگانه تفریح او خواندن کتاب است.
2. i walk for relaxation
برای تمدد اعصاب پیاده روی می کنم.
3. the need for relaxation and distraction should not be forgotten
نیاز به استراحت و تفریح را نباید فراموش کرد.
4. For relaxation he turns to tennis.
[ترجمه حسن] برای آرامش او به تنیس روی می آورد
[ترجمه ترگمان]برای استراحت به تنیس روی می آورد
[ترجمه گوگل]برای آرامش او به تنیس تبدیل می شود
5. Pat teaches evening classes in yoga and relaxation.
[ترجمه ترگمان]پت در یوگا و آرامش به کلاس های عصر یاد می دهد
[ترجمه گوگل]پت دوره های شبانه یوگا و آرامش را آموزش می دهد
6. Try to keep a balance between work and relaxation.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید تعادل بین کار و آرامش را حفظ کنید
[ترجمه گوگل]سعی کنید تعادل بین کار و آرامش را حفظ کنید
7. Some people take up yoga to aid relaxation.
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم از یوگا برای کمک به تمدد اعصاب استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم برای کمک به آرامش، یوگا را می کنند
8. I play the piano for relaxation.
[ترجمه ترگمان]من پیانو را برای آرامش بازی می کنم
[ترجمه گوگل]من پیانو را برای آرامش بازی میکنم
9. Relaxation exercises can free your body of tension.
[ترجمه ترگمان]ورزش تمدد اعصاب می تواند بدن شما را از تنش آزاد کند
[ترجمه گوگل]تمرینات آرامش بخش می تواند بدن شما را از تنش آزاد کند
10. He needs more time off duty for relaxation and rest.
[ترجمه ترگمان]او برای استراحت و استراحت به زمان بیشتری نیاز دارد
[ترجمه گوگل]او برای وادار کردن و استراحت نیاز به زمان بیشتری دارد
11. Students need to have time for relaxation and cultural activities [Sentence dictionary], as well as for academic work.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان باید برای تمدد اعصاب و فعالیت های فرهنگی [ جمله فرهنگ لغت، و همچنین برای کار تحصیلی وقت داشته باشند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان نیاز به زمان برای تفریح و فعالیت های فرهنگی [Dictionary dictionary]، و همچنین برای کار علمی دارند
12. I go hill-walking for relaxation.
[ترجمه ترگمان]من برای آرامش از تپه میرم
[ترجمه گوگل]من به طرف تپه می روم تا آرام شود
13. This relaxation technique can serve as an effective weapon against stress.
[ترجمه ترگمان]این روش تمدد اعصاب می تواند به عنوان یک سلاح موثر علیه استرس عمل کند
[ترجمه گوگل]این تکنیک آرام کردن می تواند به عنوان یک سلاح موثر در برابر استرس باشد
14. I cannot allow any relaxation in/of the rules.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم اجازه آرامش در \/ یا قوانین را بدهم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم هر گونه آرامش در قوانین را بپذیرم
15. A few moments of relaxation can work wonders.
[ترجمه ترگمان]تنها چند لحظه آرامش می تواند شگفتی ساز باشد
[ترجمه گوگل]چند لحظه آرامش می تواند شگفت انگیز باشد