کلمه جو
صفحه اصلی

floc


معنی : توده جمع شده، کلالهای از رشته های ظریف، جمع کردن
معانی دیگر : (در ته نشینی و بارش شیمیایی و غیره) کرکینه، طره، طره شدن

انگلیسی به فارسی

توده جمع‌شده، کلاله‌ای از رشته‌های ظریف، طره، جمع کردن، طره شدن


floc، توده جمع شده، کلالهای از رشته های ظریف، جمع کردن


انگلیسی به انگلیسی

• flake, tuft

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] کلاف - گلوله
[زمین شناسی] لخته، توده جمع شده الف) یک توده گسسته با ساختمان باز که در تعلیق بوسیله انعقاد ساخته شده است، مثلاً یک کوچک از دانه های رسوبی بسیار کوچک یا ذرات رس کلوئیدی. ب) اصطلاحی که توسط بروئز (ص 367، 1964) برای پلاسمای خاک استفاده شد که دارای جلای نسبتاً کم و یک سطح ناهموار است که به آن ظاهری مانند خوشه های دانه های سیلت اندازه در نور بازتابیده شده در بزرگ نمایی های تقریباً 20 برابر را می بخشد. مقایسه شود با: lac (خاک شناسی).
[بهداشت] لخته - دلمه
[نساجی] الیاف بریده شده ریز - فلوک - توده الیاف جمع شده - توده ای از الیاف ظریف - نوعی منسوج بی بافت - موکت فلوک
[پلیمر] توده لخته
[آب و خاک] توده پنبه ای توده اسفنجی

مترادف و متضاد

توده جمع شده (اسم)
floc

کلاله ای از رشته های ظریف (اسم)
floc

جمع کردن (فعل)
gross, total, add, collect, stack up, aggregate, eke, roll up, gather, tot, sum, call up, agglomerate, convene, flock, cluster, floc, furl, constrict, purse, immobilize

جملات نمونه

1. To gain a good settleability, good activated sludge floc must be formed first of all.
[ترجمه ترگمان]برای به دست آوردن یک توده خوب، توده رسوب فعال شده باید ابتدا تشکیل شود
[ترجمه گوگل]برای به دست آوردن یک حل و فصل مناسب، لجن فعال فعال باید ابتدا تشکیل شود

2. In this paper, the fractal theory of floc structure is briefly addressed.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، نظریه مقطعی ساختار توده به طور خلاصه مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، تئوری فراکتال ساختار فلک به طور خلاصه بیان می شود

3. The way to influence the concrete strength is floc and arborization formed in concrete.
[ترجمه ترگمان]روش تاثیر بر مقاومت بتن، توده و arborization تشکیل شده در بتون است
[ترجمه گوگل]راه نفوذ به مقاومت بتن، فلاک و آربوریته در بتن است

4. The floc formed has better sedimentation property, and easily be separated from water.
[ترجمه ترگمان]توده های ایجاد شده دارای ویژگی رسوب بهتری هستند و به راحتی از آب جدا می شوند
[ترجمه گوگل]فلک تشکیل شده دارای ویژگی رسوب بهتر است و به راحتی از آب جدا می شود

5. Keywords: fractal, nucleate boiling, floc, biological aggregates.
[ترجمه ترگمان]کلمات کلیدی: مقطعی، جوش، توده های زیستی، توده های زیستی
[ترجمه گوگل]کلیدواژگان: فراکتال، جوشکاری هسته ای، فلک، آلاینده های بیولوژیک

6. Floc concentration distribution in a dynamic flocculator with a flat vane wheel was measured experimentally.
[ترجمه ترگمان]توزیع غلظت floc در یک flocculator دینامیک با یک چرخ پره هموار به طور تجربی اندازه گیری شد
[ترجمه گوگل]توزیع غلظت فلک در یک فلوکولاتور پویا با یک چرخ فلزی تخت به صورت آزمایشگاهی انجام شد

7. Floc size distribution in a dynamic flocculator with a flat vane wheel was measured experimentally.
[ترجمه ترگمان]توزیع اندازه floc در یک flocculator دینامیک با یک چرخ تیغه صاف به طور تجربی اندازه گیری شد
[ترجمه گوگل]توزیع اندازه فلوک در یک فلوکولاتور پویا با یک چرخ فلک صاف به صورت آزمایشی اندازه گیری شد

8. The treatment of low strength wastewater under mesophilic temperatures was investigated in an anaerobic baffled reactor inoculating with anaerobic floc sludge.
[ترجمه ترگمان]عملیات تصفیه فاضلاب با استحکام پایین تحت دمای mesophilic در یک رآکتور غیرفعال anaerobic در مایه کوبی کردن با رسوب توده غیر هوازی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]تصفیه فاضلاب کم قدرت تحت دمای مازوفیلی در یک رآکتور بی هوازی بی هوازی که با لجن فلو آئروبیک منقرض شد، مورد بررسی قرار گرفت

9. At the same time, the appropriate preozonation can increase the effective density of the floc, making the floc more dense and improving its sedimentation capacity.
[ترجمه ترگمان]در همان زمان، preozonation مناسب می تواند تراکم موثر توده را افزایش داده و توده را متراکم کرده و ظرفیت رسوب آن را بهبود بخشد
[ترجمه گوگل]در عین حال، پیش بینی مناسب می تواند چگالی موثر فلک را افزایش دهد، فلوک را متراکم تر و ظرفیت رسوب دهی را بهبود می بخشد

10. Addition of collector or non-polar oil emulsion to extremely fine mineral suspension can intensify induction of hydrophobic flocculation of extremely fine mineral particles, forming floc.
[ترجمه ترگمان]اضافه شدن امولسیون کننده و یا امولسیون کننده نفت غیر قطبی برای سوسپانسیون معدنی بسیار خوب می تواند القا کننده لخته سازی ذرات بسیار ریز معدنی، تشکیل رسوب را شدت بخشد
[ترجمه گوگل]اضافه کردن امولسیون روغن یا غیر قطبی به واکسن فوق العاده خوب ماده معدنی می تواند القاء انقباض هیدروفوبیک ذرات بسیار معدنی معدنی را ایجاد کند

پیشنهاد کاربران

floc ( شیمی )
واژه مصوب: لخته
تعریف: توده های کوچکی از ذرات کلوئیدی که از تجمع ذرات ریز معلق پراکنده شده در یک سیال به دست می آید


کلمات دیگر: