معنی : زیست شناسی، علم الحیات، زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
معانی دیگر : زیست شناسی، علم الحیات، زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
biology
معنی : زیست شناسی، علم الحیات، زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
معانی دیگر : زیست شناسی، علم الحیات، زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
انگلیسی به فارسی
علم‌الحیات، زیست‌شناسی، زندگی حیوانی و گیاهی هر ناحیه
زیست‌شناسی
زیست شناسی، علم الحیات، زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the science that is concerned with the growth, development, and functioning of living things.
- The gift of a microscope helped expand her interest in biology.
[ترجمه ترگمان] استعداد میکروسکوپ به گسترش علاقه او به زیست شناسی کمک کرد
[ترجمه گوگل] هدیه یک میکروسکوپ کمک کرد که علاقه خود را به زیست شناسی افزایش دهد
[ترجمه گوگل] هدیه یک میکروسکوپ کمک کرد که علاقه خود را به زیست شناسی افزایش دهد
• (2) تعریف: the life processes that characterize a living thing or group of living things.
- These studies have increased our understanding of the biology of bats.
[ترجمه ترگمان] این مطالعات، درک ما از زیست شناسی خفاش ها را افزایش داده است
[ترجمه گوگل] این مطالعات درک ما از زیست شناسی خفاش ها را افزایش داده است
[ترجمه گوگل] این مطالعات درک ما از زیست شناسی خفاش ها را افزایش داده است
• (3) تعریف: the animal and plant life of a particular place or area.
- They're studying the biology of the coastal region.
[ترجمه ترگمان] آن ها بیولوژی منطقه ساحلی را مورد مطالعه قرار می دهند
[ترجمه گوگل] آنها در حال مطالعه زیست شناسی منطقه ساحلی هستند
[ترجمه گوگل] آنها در حال مطالعه زیست شناسی منطقه ساحلی هستند
• study of life
biology is the science which is concerned with the study of living things.
biology is the science which is concerned with the study of living things.
دیکشنری تخصصی
[شیمی] زیست شناسی
[زمین شناسی] زیست شناسی مطالعه تمام ارگانیسم ها، خصوصاً ارگانیسم های زنده که شامل علم موجودات زنده و دیرین شناسی می باشد. ولی در اکثر موارد فقط برای اشاره به neontology یا علم موجودات زنده، استفاده می شود.
[بهداشت] زیست شناسی
[زمین شناسی] زیست شناسی مطالعه تمام ارگانیسم ها، خصوصاً ارگانیسم های زنده که شامل علم موجودات زنده و دیرین شناسی می باشد. ولی در اکثر موارد فقط برای اشاره به neontology یا علم موجودات زنده، استفاده می شود.
[بهداشت] زیست شناسی
مترادف و متضاد
زیست شناسی (اسم)
biologism, biology
علم الحیات (اسم)
biology
زندگی حیوانی و گیاهی هر ناحیه (اسم)
biology
جملات نمونه
1. biology also embraces botany and zoology
زیست شناسی،گیاه شناسی و جانور شناسی را هم در بر می گیرد.
2. plant biology
زیست شناسی گیاهی
3. next to biology i love history
بعد از زیست شناسی عاشق تاریخ هستم.
4. In biology class we had to dissect a frog.
[ترجمه ترگمان]در کلاس زیست شناسی باید یک قورباغه را تشریح کنیم
[ترجمه گوگل]در کلاس زیست شناسی مجبور شدیم قورباغه را تجزیه کنیم
[ترجمه گوگل]در کلاس زیست شناسی مجبور شدیم قورباغه را تجزیه کنیم
5. The library has a large biology section.
[ترجمه ترگمان]کتابخانه بخش زیست شناسی بزرگی دارد
[ترجمه گوگل]این کتابخانه بخش بزرگی از زیست شناسی دارد
[ترجمه گوگل]این کتابخانه بخش بزرگی از زیست شناسی دارد
6. The biology students had to dissect a rat.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان زیست شناسی باید موش را کالبد شکافی کنند
[ترجمه گوگل]دانشجویان زیست شناسی باید یک موش را تجزیه و تحلیل کنند
[ترجمه گوگل]دانشجویان زیست شناسی باید یک موش را تجزیه و تحلیل کنند
7. The college biology department has diversified by adding new courses in biotechnology.
[ترجمه ترگمان]دپارتمان بیولوژی این دانشکده با افزودن دوره های جدید در بیوتکنولوژی، تنوع یافته است
[ترجمه گوگل]بخش زیست شناسی کالج با افزودن دوره های جدید در بیوتکنولوژی، متنوع شده است
[ترجمه گوگل]بخش زیست شناسی کالج با افزودن دوره های جدید در بیوتکنولوژی، متنوع شده است
8. In biology classes at school we used to dissect rats.
[ترجمه ترگمان]در کلاس های زیست شناسی در مدرسه به تشریح موش های صحرایی پرداختیم
[ترجمه گوگل]در کلاس های زیست شناسی در مدرسه، ما برای تشخیص موش ها استفاده می کردیم
[ترجمه گوگل]در کلاس های زیست شناسی در مدرسه، ما برای تشخیص موش ها استفاده می کردیم
9. The course will encompass physics, chemistry and biology.
[ترجمه ترگمان]این دوره شامل فیزیک، شیمی و زیست شناسی خواهد بود
[ترجمه گوگل]این دوره شامل فیزیک، شیمی و زیست شناسی خواهد شد
[ترجمه گوگل]این دوره شامل فیزیک، شیمی و زیست شناسی خواهد شد
10. We dissected a frog in biology class.
[ترجمه ترگمان]ما یک قورباغه در کلاس زیست شناسی پیدا کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک قورباغه را در کلاس زیست شناسی کشف کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک قورباغه را در کلاس زیست شناسی کشف کردیم
11. She got A in / for Biology.
[ترجمه mohamadda333] اون نمره Aدر زیست شناسی گرفت
[ترجمه هلیا] او ( دختر ) نمره ی A را در زیست شناسی گرفت
[ترجمه ترگمان]کلاس زیست شناسی داره[ترجمه گوگل]او یک در / برای زیست شناسی دریافت کرد
12. Even biology undergraduates may balk at animal experiments.
[ترجمه ترگمان]حتی دانشجویان دوره کارشناسی زیست شناسی ممکن است از آزمایش ها بر روی حیوانات طفره بروند
[ترجمه گوگل]حتی دانشجویان زیست شناسی ممکن است در آزمایشات حیوانی بکارند
[ترجمه گوگل]حتی دانشجویان زیست شناسی ممکن است در آزمایشات حیوانی بکارند
13. I had to take a biology lesson this afternoon because the biology teacher was away.
[ترجمه ترگمان]امروز بعد از ظهر باید یک درس زیست شناسی می گرفتم، چون معلم زیست شناسی آن جا بود
[ترجمه گوگل]من بعد از ظهر باید درس زیست شناسی بخرم چون معلم زیست شناسی دور بود
[ترجمه گوگل]من بعد از ظهر باید درس زیست شناسی بخرم چون معلم زیست شناسی دور بود
14. Most of my colleagues in biology are still very mechanistic in their thinking.
[ترجمه ترگمان]اغلب همکاران من در بیولوژی نیز در تفکر خود بسیار مکانیکی هستند
[ترجمه گوگل]اکثر همکاران من در زیست شناسی هنوز در تفکر خود بسیار مکانیکی هستند
[ترجمه گوگل]اکثر همکاران من در زیست شناسی هنوز در تفکر خود بسیار مکانیکی هستند
15. She has a degree in biology.
[ترجمه ترگمان]او مدرک زیست شناسی دارد
[ترجمه گوگل]او دارای مدرک زیست شناسی است
[ترجمه گوگل]او دارای مدرک زیست شناسی است
پیشنهاد کاربران
زیست شناسی
علوم زیست
درس. . .
علوم زیست
درس. . .
علوم ( زیست شناسی )
زیست
به معنی علوم زیست شناسی هست
کلمات دیگر: