کلمه جو
صفحه اصلی

membrane


معنی : پرده، پوسته، غشاء، پوست، غشا، پوشه، میان پرده، شامه
معانی دیگر : (زیست شناسی - کالبد شناسی) شامه، بچ

انگلیسی به فارسی

پوشه، غشا ، شامه، پرده، پوست، پوسته


غشاء، غشا، پوسته، پرده، پوست، میان پرده، پوشه، شامه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: membranous (adj.)
(1) تعریف: a thin, flexible, tensile layer of tissue that separates, connects, lines, or covers various structures, such as organs, in living organisms.
مترادف: film, skin
مشابه: integument, layer, tissue

- Membranes connect the toes of frogs.
[ترجمه ترگمان] Membranes نوک قورباغه ها را به هم وصل می کنند
[ترجمه گوگل] غشاها انگشتان قورباغه را وصل می کنند

(2) تعریف: a bilayer of lipid molecules that serves as a covering for cells.
مشابه: bilayer, cell membrane, plasma membrane

• thin and soft layer of animal or plant tissue that covers or lines an organ or part, membrana
a membrane is a thin piece of skin which connects or covers parts of a person's or animal's body; a technical term.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] غشا - پرده - غشایی - نقاب - دیوار هسته ای - لایه
[دندانپزشکی] غشاء
[برق و الکترونیک] پوسته، غشا، قشر
[زمین شناسی] غشا کف اگزینوس ضخیم، ظریف و کشسان حفره یا شکاف یک دانه گرده، (مانند یک harmomegathas)
[ریاضیات] غشاء
[پلیمر] غشا

مترادف و متضاد

پرده (اسم)
blind, veil, screen, curtain, membrane, pall, tympan, tympanum, patagium, window shade

پوسته (اسم)
case, scale, flake, cod, membrane, chaff, crust, cortex, incrustation, scurf, pellicle, patagium, shuck, testa

غشاء (اسم)
coat, membrane, tunica, tympan, velum

پوست (اسم)
hide, shell, peel, hull, rind, skin, membrane, slough, husk, glume, crust, cortex, tegmen, cuticle, peeling, integument, peltry, tegument

غشا (اسم)
cover, membrane, film, velum

پوشه (اسم)
covering, jacket, membrane, wrapper, folder

میان پرده (اسم)
membrane, diaphragm, mediastinum

شامه (اسم)
smell, membrane, pellicle, patagium

covering layer


Synonyms: film, lamina, leaf, mucosa, sheath, sheet


جملات نمونه

1. synovial membrane
شامه ی بندی،غشای مفصلی

2. a subcutaneous membrane
شامه ی زیر پوستی

3. the eardrum is a vibrating membrane
پرده ی گوش شامه ی لرزانی است.

4. Loud noise can damage the delicate membrane in the ear.
[ترجمه ترگمان]صدای بلند می تواند به غشا ظریفی در گوش آسیب برساند
[ترجمه گوگل]نویز با صدای بلند می تواند غشای حساس در گوش آسیب برساند

5. A waterproof membrane is built into the wall just above ground level.
[ترجمه ترگمان]یک غشا ضد آب درست بالای سطح زمین به دیوار ساخته شده است
[ترجمه گوگل]غشاء ضد آب در دیوار فقط بالای سطح زمین ساخته شده است

6. The solvent passes through the permeable membrane to the solution.
[ترجمه ترگمان]حلال از غشا نفوذپذیر تا محلول عبور می کند
[ترجمه گوگل]حلال از طریق غشای نفوذپذیر به محلول منتقل می شود

7. The cornea is the transparent membrane that covers the front of the eye.
[ترجمه ترگمان]قرنیه یک غشا شفافی است که جلوی چشم را می پوشاند
[ترجمه گوگل]قرنیه غشای شفاف است که جلوی چشم را پوشش می دهد

8. A vibrating membrane in the ear helps to convey sounds to the brain.
[ترجمه ترگمان]غشا مرتعش در گوش به انتقال صداها به مغز کمک می کند
[ترجمه گوگل]غشاء ارتعاشی در گوش موجب انتقال صدا به مغز می شود

9. It merely registers the disruption of its outer membrane that such entry causes.
[ترجمه ترگمان]آن صرفا شکستن غشا بیرونی اش را ثبت می کند که چنین دلایل ورود را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]این فقط ضایعه غشای خارجی آن را ثبت می کند که باعث ایجاد چنین ورودی می شود

10. Arriving at the post synaptic membrane, it causes a change in its permeability so that a new action potential begins.
[ترجمه ترگمان]با رسیدن به غشا پس سیناپسی، تغییر در تراوایی ایجاد می شود به طوری که پتانسیل عمل جدید شروع شود
[ترجمه گوگل]رسیدن به غشای سیناپسی پس از آن باعث تغییر در نفوذ پذیری آن می شود، به طوری که یک پتانسیل عملی جدید آغاز می شود

11. Once having fallen through this one-way membrane, matter or energy is lost to the known universe for ever.
[ترجمه ترگمان]زمانی که از طریق این غشا یک طرفه سقوط کرده، ماده یا انرژی برای همیشه به دنیای شناخته شده واگذار شده است
[ترجمه گوگل]هنگامی که از طریق این غشای یک طرفه افتادید، ماده یا انرژی به جهان معروف تبدیل شده است برای همیشه

12. As the cells increase in number the outer membrane disappears.
[ترجمه ترگمان]وقتی سلول ها افزایش می یابند، غشای خارجی ناپدید می شود
[ترجمه گوگل]همانطور که تعداد سلول ها افزایش می یابد، غشای خارجی بی روح می شود

13. The oxygen ion passes through the membrane and emerges on the other side as pure oxygen gas.
[ترجمه ترگمان]یون اکسیژن از غشا عبور می کند و از طرف دیگر به عنوان گاز خالص اکسیژن ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]یون اکسیژن از طریق غشا عبور می کند و از طرف دیگر به عنوان گاز اکسیژن خالص ظاهر می شود

14. Most recently, a soluble form of the usually membrane bound ICAM-1 molecule was detected in human serum samples.
[ترجمه ترگمان]اخیرا یک شکل قابل حل از یک مولکول معمولا ICAM - ۱ در نمونه های سرم انسان تشخیص داده شد
[ترجمه گوگل]اخیرا، یک فرمول محلول غلظت معمولا غلظت ICAM-1 در نمونه های سرم انسان شناسایی شد

15. The electrocardiogram provides a graphic indication of the membrane effects of altered potassium concentrations.
[ترجمه ترگمان]الکتروکاردیوگرام علامت گرافیکی تاثیر غلظت پتاسیم را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]الکتروکاردیوگرام یک نشانه گرافیکی از اثرات غشای غلظت پتاسیم تغییر یافته را فراهم می کند

The eardrum is a vibrating membrane.

پرده‌ی گوش شامه‌ی لرزانی است.


پیشنهاد کاربران

لایه

پرده پوست

غشا

پرده -
ممبران هم گفته میشه مثل ممبران بلندگو که پرده نازکی است که با امواج الکترومغناطیس به لرزه درآمده وتولید صدا می کند ودر میکروفن این ممبران عکس بلندگو عمل می کند .



velum

membrane ( شیمی )
واژه مصوب: غشا
تعریف: لایه‏ای نازک که نسبت ابعاد جانبی به ضخامت آن بسیار زیاد است و با عبور سیال از آن، جداسازی براثر نیروهای رانشی انجام می‏شود


کلمات دیگر: