1. they removed the malignancy
غده ی بدخیم را درآوردند.
2. The results were highly suggestive of malignancy.
[ترجمه ترگمان]نتایج بسیار حاکی از malignancy بودند
[ترجمه گوگل]نتایج به شدت نشانگر بدخیمی است
3. Tests revealed a malignancy that had to be removed.
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها یک تومور را نشان داد که باید حذف می شد
[ترجمه گوگل]آزمایشات نشان داد که بدخیمی است که باید برداشته شود
4. The malignancy of these tumours makes them difficult to treat.
[ترجمه ترگمان]این تومور بدخیم آن ها را برای درمان دشوار ساخته است
[ترجمه گوگل]بدخیمی از این تومورها آنها را درمان می کند
5. Soothing an internal malignancy may do more harm than good.
[ترجمه ترگمان]ایجاد یک malignancy داخلی ممکن است آسیب های بیشتری نسبت به ضرر داشته باشد
[ترجمه گوگل]آسیب زدن به بدخیمی داخلی ممکن است آسیب بیشتری نسبت به خسارت ایجاد کند
6. The critical event which determines malignancy in the adenoma-carcinoma sequence therefore remains unclear.
[ترجمه ترگمان]رویداد بحرانی که تومور را در توالی adenoma - carcinoma نشان می دهد در نتیجه مبهم باقی می ماند
[ترجمه گوگل]رویداد بحرانی که بدخیمی را در توالی آدنوم-کارسینوم تعیین می کند، مشخص نیست
7. Biopsies showed chronic inflammation but no evidence of malignancy.
[ترجمه ترگمان]Biopsies التهاب مزمن خاصی نشان می داد اما هیچ نشانی از malignancy وجود نداشت
[ترجمه گوگل]بیوپسی التهاب مزمن را نشان می دهد اما هیچ شواهدی از بدخیمی ندارد
8. In the presence of malignancy it is known that different tissues can respond in different ways.
[ترجمه ترگمان]در حضور of، مشخص است که بافت های مختلف می توانند به روش های مختلف واکنش نشان دهند
[ترجمه گوگل]در حضور بدخیمی شناخته شده است که بافت های مختلف می توانند به شیوه های مختلف پاسخ دهند
9. Since the possibility of a malignancy can not be excluded, the mass was resected, and an end-to-end ileocolic anastomosis was performed due to the proximity of the mass to the ileocecal valve.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که امکان یک malignancy را نمی توان حذف کرد، جرم resected بود و an - به دلیل نزدیکی جرم به شیر ileocecal انجام شد
[ترجمه گوگل]از آنجا که احتمال بدخیمی را نمی توان انکار کرد، جرم برداشته شد و یک انستوموز انتهایی به انتهای آن به علت نزدیکی جرم به شیر Ileocecal انجام شد
10. Bladder cancer is the most common urological malignancy in China.
[ترجمه ترگمان]؟ سرطان Bladder شایع ترین تومور بدخیم در چین است
[ترجمه گوگل]سرطان مثانه شایع ترین نوع بدخیمی در چین است
11. Incidence of malignancy was greater in ectopic pheochromocytoma as compared with pheochromocytoma of adrenal medulla.
[ترجمه ترگمان]Incidence of در ectopic pheochromocytoma نسبت به pheochromocytoma of آدرنالی بیشتر بود
[ترجمه گوگل]شیوع بدخیمی در فئوکروموسیتوم اکستروپیک در مقایسه با فئوکروموسیتوم آدرنال مدولا بیشتر بود
12. Tissue that is removed during the operation is checked for signs of malignancy.
[ترجمه ترگمان]بافتی که در طول عملیات حذف می شود به خاطر نشانه هایی از malignancy کنترل می شود
[ترجمه گوگل]بافتی که در طول عملیات برداشته می شود برای علائم بدخیمی بررسی می شود
13. The endoscopic aspect of the gastric lesions was clearly suggestive of malignancy in only half the patients.
[ترجمه ترگمان]قسمت آندوسکوپی از آسیب gastric به طور واضح از malignancy در نصف بیماران دچار malignancy شده بود
[ترجمه گوگل]جنس اندوسکوپی ضایعات معده منفرد بودن تنها در نیمی از بیماران بود
14. It seems therefore that implanted metal despite a potential to induce fibrosis or inflammation, has not been responsible for malignancy.
[ترجمه ترگمان]بنابراین به نظر می رسد که این فلز با وجود پتانسیل ایجاد fibrosis یا التهاب، مسئول malignancy نبوده است
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب به نظر میرسد که فلز کاشته شده با وجود پتانسیل ایجاد فیبروز یا التهاب، مسئول بدخیمی نیست
15. Nobody has to remind me that frequent cell division is not by itself malignancy.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نباید به من یادآوری کند که تقسیم مکرر سلول توسط خودش malignancy نیست
[ترجمه گوگل]هیچ کس به من یادآوری نکرده است که تقسیم سلولی مکرر بدخیم نیست