1. Secondly, the article thinks behaviorism is system standard of antimonopoly of intellectual property.
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، این مقاله فکر می کند که behaviorism استاندارد سیستم ضد انحصار طلبی مالکیت معنوی است
[ترجمه گوگل]ثانیا مقاله معتقد است رفتارگرایی استاندارد سیستم ضد انحصار مالکیت معنوی است
2. Deserve to be mentioned, the materialism here is behaviorism, function and calculation of modern materialism viewpoint.
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که مادی گرایی در اینجا behaviorism، تابع و محاسبه دیدگاه مادی گرایی مدرن است
[ترجمه گوگل]سزاوار است که ذکر شود، ماتریالیسم در اینجا، رفتارگرایی، عملکرد و محاسبه دیدگاه ماتریالیسم مدرن است
3. Those who look to behaviorism in teaching will generally frame their activities by behavioral objectives e . g.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که به behaviorism در آموزش نگاه می کنند عموما فعالیت های خود را با اهداف رفتاری نشان خواهند داد گرم
[ترجمه گوگل]کسانی که به رفتارگرایی در آموزش نگاه می کنند، عموما فعالیت های خود را با اهداف رفتاری القا می کنند g
4. Learning motivation research has developed from behaviorism motivation to the social and cultural motivation.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات انگیزه یادگیری از انگیزه behaviorism به انگیزه اجتماعی و فرهنگی توسعه یافته است
[ترجمه گوگل]پژوهش انگیزشی تحصیلی از انگیزه رفتارگرایی به انگیزه اجتماعی و فرهنگی حاصل شده است
5. Behaviorism claims that consciousness is neither a definite nor a usable concept.
[ترجمه ترگمان]Behaviorism ادعا می کند که آگاهی نه یک مفهوم قطعی و نه یک مفهوم قابل استفاده است
[ترجمه گوگل]رفتارگرایی ادعا می کند که آگاهی نه یک مفهوم قطعی و نه قابل استفاده است
6. Three generations of positivism has affected classical behaviorism, structural psychology and neo - behaviorism respectively.
[ترجمه ترگمان]سه نسل از اثبات گرایی به ترتیب بر behaviorism کلاسیک، روانشناسی ساختاری و behaviorism تاثیر گذار است
[ترجمه گوگل]سه نسل از پوزیتیویسم بر اساس رفتارگرایی کلاسیک، روانشناسی ساختاری و نئو رفتارگرایی تحت تاثیر قرار گرفته است
7. In fact, behaviorism would outlaw the study of human action and substitute physiology for it.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، مطالعه رفتار انسان و فیزیولوژی جایگزین برای آن را غیرقانونی اعلام می کند
[ترجمه گوگل]در واقع، رفتارگرایی مطالعۀ عمل انسان را ممنوع کرده و جایگزین فیزیولوژی برای آن شده است
8. Begin with different theories, Behaviorism and Humanism explicate the origin of abnormal psychology and the remedies.
[ترجمه ترگمان]با تیوری های مختلف شروع کنید، Behaviorism و انسان گرایی ریشه روان شناسی غیر عادی و درمان را دارند
[ترجمه گوگل]با نظریه های مختلف شروع می شود، رفتارگرایی و انسان شناسانه منشاء روانشناسی غیرطبیعی و درمان را بیان می کند
9. Behaviorism: An objectivist and monist perspective with regard to individual actions and decisions.
[ترجمه ترگمان]Behaviorism: یک دیدگاه objectivist و monist با توجه به اقدامات فردی و تصمیمات
[ترجمه گوگل]رفتارگرایی چشم انداز عینی و مونیستانه در رابطه با اقدامات و تصمیمات فردی
10. But the doubts about meaning that behaviorism imposes make me unreceptive to others of the commonly accepted abstract objects: to properties and to propositions.
[ترجمه ترگمان]اما تردیدهایی در مورد این که \"behaviorism\" من را وادار می کند تا به دیگران از اشیا انتزاعی که عموما پذیرفته می شوند، مربوط شود: به اموال و پیشنهادها
[ترجمه گوگل]اما شک و تردید در مورد معنی که رفتارشناسیسم را تحمیل می کند، من را به دیگران از اشیا انتزاعی رایج به خواص و گزاره ها غلبه می دهد
11. Contrast analysis of behaviorism, creative construction theory of cognition and universal grammar theory of Chomsky have all ex-plained it from different points of view.
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل مقایسه ای of، نظریه ساخت خلاق شناخت و نظریه گرامر جهانی چامسکی همگی آن ها را از دیدگاه های مختلف متمایز کرده اند
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل کنتراست رفتگرایی، نظریه ساخت و ساز خلاق شناختی و نظریه ی جهانی گرامر چامسکی همه آن را از دیدگاه های مختلف درک کرده اند
12. The foremost proponents of behaviorism, Watson (190 and Thorndike (189, dismissed the existence of observational learning because, in their view, learning required performance of responses.
[ترجمه ترگمان]اولین حامیان of، واتسون (۱۹۰)و Thorndike (۱۸۹)وجود یادگیری مشاهداتی را رد کردند، زیرا در دید آن ها، یادگیری مورد نیاز پاسخ مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]پیشگامان اصلی رفتارگرایی، واتسون (190 و Thorndike (18) از یادگیری مشاهدات را رد کردند، زیرا از نظر آنها، یادگیری واکنش مورد نیاز بود
13. Psychology in the United States has had a strong tradition of behaviorism.
[ترجمه ترگمان]روان شناسی در آمریکا سنت قوی تری از behaviorism دارد
[ترجمه گوگل]روانشناسی در ایالات متحده یک سنت قوی از رفتارگرایی داشته است
14. Well, there's a radical claim about the origin of language associated with the guy who we met when we talked about behaviorism who wrote A Review of Verbal Behavior,(sentence dictionary) the linguist Noam Chomsky.
[ترجمه ترگمان]خوب، یک ادعای رادیکال درباره منشا زبان مرتبط با فردی وجود دارد که وقتی در مورد behaviorism صحبت کردیم که در مورد behaviorism صحبت کردیم که یک بررسی رفتار کلامی (فرهنگ لغت جمله)را نوام چامسکی نوشت
[ترجمه گوگل]خوب، یک ادعای رادیکال در مورد منشاء زبان مرتبط با مردی که ما ملاقات کردیم، وقتی دربارهی رفتارگرایی صحبت کردیم که نقد رفتار کلامی (فرهنگ لغت جمله) نومان چامسکی زبانشناس را نوشت
15. The basic theories of Computerized education have developed from the behaviorism, cognitionism to the present constructionism.
[ترجمه ترگمان]نظریه های اصلی آموزش Computerized از behaviorism، cognitionism تا the ارایه شده اند
[ترجمه گوگل]نظریه های پایه ی آموزش کامپیوتری از رفتارگرایی، شناخت شناسی به ساختارگرایی کنونی شکل گرفته است