کلمه جو
صفحه اصلی

germ


معنی : جنین، ریشه، اصل، میکرب
معانی دیگر : جرم، میکروب، موجودات ذره بینی (مثل باکتری ها)، یاخته، زیواچه، تخم، جوانه، جوهر، گیاهک، منشا، مبدا، سرآغاز، سلول، منشاء

انگلیسی به فارسی

میکرب، جنین، اصل، ریشه، منشا


ریشه، میکرب، اصل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a microscopic organism, esp. a bacterium or virus that causes illness.
مترادف: bug, microbe, microorganism
مشابه: bacillus, bacterium, virus

(2) تعریف: a rudimentary biological part, such as a bud, seed, or embryo, that gives rise to further growth or development.
مترادف: bud, embryo, offshoot, seed, spore, sprout
مشابه: rudiment

(3) تعریف: anything rudimentary that is capable of growth or development.
مترادف: beginning, birth, commencement, creation, dawn, embryo, inception, origin, rise, seed, start
مشابه: opening, outset, root

- the germ of an idea
[ترجمه ترگمان] نمی دانم که این اندیشه از کجا سرچشمه می گیرد
[ترجمه گوگل] جوانه ای از ایده

• microbe, microorganism (especially one which causes disease); sprout, bud; beginning stage in development; origin, starting point
sprout, germinate
a germ is a very small organism that causes disease.
the germ of something such as an idea or plan is the beginning of it which may develop or become more important.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] زایژه - جرم

مترادف و متضاد

جنین (اسم)
afterbirth, fetus, embryo, germ, chrysalis, foetus

ریشه (اسم)
base, stub, germ, ammonium, root, stem, radical, pedigree, background, genesis, theme, germination, stump

اصل (اسم)
point, quintessence, inception, principle, real, maxim, axiom, germ, origin, root, stem, radical, element, strain, authorship, provenance, fatherhood, paternity, mother, motif, principium, rootstock

میکرب (اسم)
germ, microbe

microscopic organism, often causing illness


Synonyms: antibody, bacterium, bug, disease, microbe, microorganism, parasite, pathogen, plague, virus, what’s going around


beginning


Synonyms: bud, cause, egg, embryo, inception, nucleus, origin, ovule, ovum, root, rudiment, seed, source, spark, spore, sprig, sprout


جملات نمونه

wheat germ

بذر جوانه‌زده‌ی گندم


1. germ cell
یاخته ی زایشی

2. the germ of this idea
صورت اولیه ی این عقیده،نطفه ی این اندیشه

3. wheat germ
تخم جوانه زده ی گندم

4. Honesty is the germ from which all growth of nobleness proceeds.
[ترجمه ترگمان]درستی و راستی نطفه آن است که همه رشد و رشد این تمدن را در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]صداقت، جوانه ای است که همه رشد نجیب می شود

5. The germ of a story began to form in his mind.
[ترجمه ترگمان]این داستان در ذهنش شکل گرفت
[ترجمه گوگل]ذهن داستان در ذهنش شکل گرفت

6. I have the germ of an idea.
[ترجمه ترگمان]من از این فکر بیرون آمده ام
[ترجمه گوگل]من جوانه یک ایده دارم

7. The germ of his idea came from watching a bird make a nest.
[ترجمه ترگمان]نطفه ایده او از تماشای یک پرنده از یک لانه ساخته شد
[ترجمه گوگل]جوانه ای از ایده خود را از تماشای یک پرنده ساخته شده است یک لانه

8. The germ of the town was a single house near the river.
[ترجمه ترگمان]این شهر در نزدیکی رودخانه یک خانه تنها بود
[ترجمه گوگل]جوانه شهر یک خانه تک در نزدیکی رودخانه بود

9. Many experts, however, reckoned they had the germ of a brilliant idea.
[ترجمه ترگمان]با این حال، بسیاری از کارشناسان بر این باورند که نطفه یک ایده عالی را دارند
[ترجمه گوگل]با این حال، بسیاری از کارشناسان معتقدند که جوانه ای از یک ایده درخشان است

10. The germ, a strain of klebsiella which is resistant to most antibiotics, was found during routine screening.
[ترجمه ترگمان]نطفه، کرنش of که در برابر بیشتر آنتی بیوتیک ها مقاوم است، در طول غربالگری عادی یافت شد
[ترجمه گوگل]ژرم پستان، کلاسیکلا کلاسیسی که مقاوم به اکثر آنتی بیوتیک ها است، در زمان غربالگری معمول مشاهده شد

11. When such changes are induced in the germ cells, they may be transmitted to descendants of the irradiated persons.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که چنین تغییراتی در سلول های germ ایجاد می شود، آن ها ممکن است به نوادگان افراد آلوده منتقل شوند
[ترجمه گوگل]هنگامی که چنین تغییراتی در سلول های ژنی ایجاد می شود، ممکن است به نسل های اشعه منتقل شوند

12. Later, however, these germ cells undergo meiosis, to produce gametes.
[ترجمه ترگمان]با این حال، بعدا، این سلول های نطفه تحت فشار قرار می گیرند تا گامت ها تولید کنند
[ترجمه گوگل]بعدها، با این حال، این سلول های ژرمینه تحت مهئیسسی قرار می گیرند تا گاست را تولید کنند

13. Yet there is a germ of truth in what Hadi says.
[ترجمه ترگمان]با این وجود هادی حقیقتی در آنچه هادی می گوید وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این حال در حدی است که می گویند حقیقتی است

14. That lofty notion spread like a virulent germ into every law school in the nation.
[ترجمه ترگمان]این فکر بلند همچون میکروب زهرآگین در هر مکتب قانون گسترده می شود
[ترجمه گوگل]این مفهوم عالی مانند هر یک از دانش آموزان قانون در کشور پخش می شود

Germs that cause disease.

میکروب‌هایی که موجب بیماری می‌شوند.


the germ of this idea

صورت اولیه‌ی این عقیده، نطفه‌ی این اندیشه


germ cell

یاخته‌ی زایشی


پیشنهاد کاربران

میکروب


کلمات دیگر: