خواب حیوانی، هیپنوتیزم حیوانی
cataplexy
خواب حیوانی، هیپنوتیزم حیوانی
انگلیسی به فارسی
خواب حیوانی، هیپنوتیزم حیوانی
کاتاپلسیک، خواب حیوانی، هیپنوتیزم حیوانی
انگلیسی به انگلیسی
• paralysis, shock
دیکشنری تخصصی
[روانپزشکی] کاتاپلکسی
جملات نمونه
1. Cataplexy is triggered by stress and strong emotion such as laughter, anger, or surprise.
[ترجمه ترگمان]استرس ناشی از استرس و احساسات قوی مثل خنده، عصبانیت و یا غافلگیری است
[ترجمه گوگل]Cataplexy بواسطه استرس و احساسات قوی مانند خنده، خشم، و یا تعجب ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]Cataplexy بواسطه استرس و احساسات قوی مانند خنده، خشم، و یا تعجب ایجاد می شود
2. Dr Allen, 3 a scientist, suffers from bouts of "cataplexy", a rare symptom of narcolepsy, triggered by strong emotions-such as fear, surprise or laughter.
[ترجمه ترگمان]دکتر آلن، ۳ دانشمند، از درگیری های \"cataplexy\" رنج می برد، نشانه ای نادر از حمله خواب که با احساسات قوی ناشی می شود - مانند ترس، غافلگیری و یا خنده
[ترجمه گوگل]دکتر آلن، 3 دانشمند، مبتلا به 'cataplexy' است، نشانه ای نادر از نارکولپسی، که ناشی از احساسات شدید مانند ترس، تعجب یا خنده است
[ترجمه گوگل]دکتر آلن، 3 دانشمند، مبتلا به 'cataplexy' است، نشانه ای نادر از نارکولپسی، که ناشی از احساسات شدید مانند ترس، تعجب یا خنده است
3. Methods 30 narcolepsy subjects with cataplexy who had no direct or specific treatment since 6 months were admitted to the department for fluoxetine treatment efficacy studies.
[ترجمه ترگمان]روش های ۳۰ مورد حمله narcolepsy با cataplexy که از ۶ ماه هیچ درمان مستقیم یا اختصاصی نداشتند، به بخش مطالعات اثربخشی درمان fluoxetine تایید شدند
[ترجمه گوگل]روشها: 30 نفر از بیماران مبتلا به نارکولپسی با کاتاپلکسی که از 6 ماهگی هیچگونه درمان مستقیم یا خاصی را در اختیار نداشتند، به مطالعه درمانی اثربخشی درمان فلوکستین بستگی داشت
[ترجمه گوگل]روشها: 30 نفر از بیماران مبتلا به نارکولپسی با کاتاپلکسی که از 6 ماهگی هیچگونه درمان مستقیم یا خاصی را در اختیار نداشتند، به مطالعه درمانی اثربخشی درمان فلوکستین بستگی داشت
4. According to the Daily Telegraph, Dr Allen, 3 a scientist, suffers from bouts of "cataplexy", a rare symptom of narcolepsy, triggered by strong emotions-such as fear, surprise or laughter.
[ترجمه ترگمان]براساس گزارش دیلی تلگراف، دکتر آلن، ۳ دانشمند، از درگیری های \"cataplexy\" رنج می برد، نشانه ای نادر از حمله خواب که با احساسات قوی ناشی می شود - مانند ترس، غافلگیری و یا خنده
[ترجمه گوگل]به گفته روزنامه تلگراف، دکتر آلن، 3 دانشمند، مبتلا به 'کاتاپلسیکسی'، نشانه ای نادر از نارکولپسی است که از طریق احساسات شدید مانند ترس، تعجب یا خندیدن رنج می برد
[ترجمه گوگل]به گفته روزنامه تلگراف، دکتر آلن، 3 دانشمند، مبتلا به 'کاتاپلسیکسی'، نشانه ای نادر از نارکولپسی است که از طریق احساسات شدید مانند ترس، تعجب یا خندیدن رنج می برد
5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
6. The symptoms of narcolepsy—particularly sleep attacks and cataplexy—can wreak havoc on your ability to live a normal life.
[ترجمه ترگمان]علائم حمله خواب - به ویژه حملات خواب و cataplexy - می تواند باعث ویرانی توانایی شما برای زندگی عادی شود
[ترجمه گوگل]علائم نارکولپسی، به خصوص حملات خواب و کاتاپلکسی، می توانند بر توانایی شما برای زندگی عادی زندگی را از بین ببرند
[ترجمه گوگل]علائم نارکولپسی، به خصوص حملات خواب و کاتاپلکسی، می توانند بر توانایی شما برای زندگی عادی زندگی را از بین ببرند
7. Like most cataplexy sufferers, Ms Underwood is also battling narcolepsy - a condition that makes her drop off to sleep without warning.
[ترجمه ترگمان]مانند اکثر مبتلایان به این بیماری، خانم آندروود هم با حمله قلبی مواجه است - شرایطی که باعث می شود او بدون هشدار به خواب برود
[ترجمه گوگل]خانم اندرو اندوود مانند بسیاری از افراد مبتلا به گرگرفتگی نیز مبارزه با نارکولپسی - یک وضعیت که باعث می شود او را به خواب بدون هشدار
[ترجمه گوگل]خانم اندرو اندوود مانند بسیاری از افراد مبتلا به گرگرفتگی نیز مبارزه با نارکولپسی - یک وضعیت که باعث می شود او را به خواب بدون هشدار
8. Cataplexy can be reduced by antidepressant drugs, which suppress rapid eye movement sleep.
[ترجمه ترگمان]داروهای ضد افسردگی را می توان با استفاده از داروهای ضد افسردگی کاهش داد که مانع خواب سریع جنبش می شوند
[ترجمه گوگل]کاتاپلکسی را می توان با داروهای ضد افسردگی کاهش داد که مانع از حرکت سریع چشم چشم می شود
[ترجمه گوگل]کاتاپلکسی را می توان با داروهای ضد افسردگی کاهش داد که مانع از حرکت سریع چشم چشم می شود
9. There are two main classes of antidepressant used for treating cataplexy - the Tricyclic antidepressants and the Selective Serotonin Reuptake Inhibitors.
[ترجمه ترگمان]دو طبقه اصلی برای داروهای ضد افسردگی وجود دارد که برای درمان ضد افسردگی تجویز می شوند
[ترجمه گوگل]دو نوع اصلی از داروهای ضد افسردگی برای درمان کاتاپلسیک وجود دارد: داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای و مهارکننده های بازجذب سروتونین انتخابی
[ترجمه گوگل]دو نوع اصلی از داروهای ضد افسردگی برای درمان کاتاپلسیک وجود دارد: داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای و مهارکننده های بازجذب سروتونین انتخابی
10. Two of the most common narcolepsy symptoms (excessive daytime sleepiness and cataplexy ) seem to be connected to emotional state.
[ترجمه ترگمان]دو تن از شایع ترین علائم حمله خواب (خواب آلودگی روزانه بیش از حد و خواب آلودگی)به حالت عاطفی متصل می شوند
[ترجمه گوگل]دو مورد از شایعترین علائم نارکولپسی (خواب آلودگی روزانه و کاتاپلکسی) به حالت عاطفی متصل می شوند
[ترجمه گوگل]دو مورد از شایعترین علائم نارکولپسی (خواب آلودگی روزانه و کاتاپلکسی) به حالت عاطفی متصل می شوند
11. Narcolepsy affects around 30, 000 people in the UK and about 70 per cent of them also have cataplexy.
[ترجمه ترگمان]Narcolepsy حدود ۳۰، ۰۰۰ نفر را در انگلستان تحت تاثیر قرار می دهد و حدود ۷۰ درصد از آن ها نیز cataplexy دارند
[ترجمه گوگل]Narcolepsy حدود 30،000 نفر در انگلستان و حدود 70 درصد از آن ها نیز دارای کاتاپلسیک هستند
[ترجمه گوگل]Narcolepsy حدود 30،000 نفر در انگلستان و حدود 70 درصد از آن ها نیز دارای کاتاپلسیک هستند
12. Three cases were admitted to hospital for excessive daytime sleepiness while another 3 for cataplexy.
[ترجمه ترگمان]بی خوابی بیش از حد در بیمارستان به بیمارستان منتقل شد در حالی که بی خوابی ۳ بعدی دیگر ۳ مورد بود
[ترجمه گوگل]سه مورد برای خواب آلودگی بیش از حد در طول شبانه روز در بیمارستان بستری شده و در حالی که 3 مورد دیگر برای کاتاپلکسی بود
[ترجمه گوگل]سه مورد برای خواب آلودگی بیش از حد در طول شبانه روز در بیمارستان بستری شده و در حالی که 3 مورد دیگر برای کاتاپلکسی بود
پیشنهاد کاربران
از دست دادن ناگهانی قوام عضلانی . کاتاپلکسی به حملات پاروکسیسمال از دست دادن تنوس عضلانی ( غالبا بدون از دست دادن هوشیاری ) اطلاق می شود، به طوری که بیمار روی زمین می افتد.
حمله خواب
کاتاپلکسی ( تن انداختگی )
کلمات دیگر: