کلمه جو
صفحه اصلی

heart disease


مر­ قلبی ناخوشی دل

انگلیسی به فارسی

مرض قلبی


بیماری قلبی، مرض قلبی


انگلیسی به انگلیسی

• disease which affects the heart's ability to function

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] مرض قلبی

مترادف و متضاد

disease of the heart


Synonyms: angina, cardiac infarction, congenital heart disease, congestive heart failure, coronary thrombosis, ischemic heart disease, myocardial infarction


جملات نمونه

1. Giving up smoking reduces the risk of heart disease.
[ترجمه ترگمان]ترک سیگار باعث کاهش خطر بیماری های قلبی می شود
[ترجمه گوگل]ترک سیگار باعث کاهش خطر بیماری قلبی می شود

2. The fall in the number of deaths from heart disease is generally attributed to improvements in diet.
[ترجمه ترگمان]کاهش تعداد مرگ ناشی از بیماری های قلبی به طور کلی به بهبود رژیم غذایی نسبت داده می شود
[ترجمه گوگل]کاهش تعداد مرگ و میر ناشی از بیماری قلبی عموما به بهبود در رژیم غذایی مربوط می شود

3. There's a direct link between diet and heart disease.
[ترجمه ترگمان]ارتباط مستقیمی بین رژیم غذایی و بیماری های قلبی وجود دارد
[ترجمه گوگل]ارتباط مستقیم بین رژیم و بیماری های قلبی وجود دارد

4. Smoking can increase the risk of developing heart disease.
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن می تواند خطر ابتلا به بیماری های قلبی را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن می تواند خطر ابتلا به بیماری های قلبی را افزایش دهد

5. Heart disease is the biggest killer in Scotland.
[ترجمه ترگمان]بیماری های قلبی بزرگ ترین عامل در اسکاتلند است
[ترجمه گوگل]بیماری قلب، بزرگترین قاتل در اسکاتلند است

6. Some people think drinking in moderation can prevent heart disease.
[ترجمه ترگمان]برخی افراد فکر می کنند نوشیدن در اعتدال می تواند از بیماری های قلبی جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم فکر می کنند که نوشیدن در آرامش می تواند از بیماری قلبی جلوگیری کند

7. Exercise lessens the risk of heart disease.
[ترجمه ترگمان]ورزش کردن ریسک بیماری قلبی را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]ورزش خطر ابتلا به بیماری های قلبی را کاهش می دهد

8. It reduces the risks of heart disease.
[ترجمه ترگمان]این بیماری خطرات بیماری های قلبی را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]این خطر ابتلا به بیماری قلبی را کاهش می دهد

9. When John was 1 he died of congenital heart disease.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که جان ۱ ساله شد، براثر بیماری مادرزادی قلبی درگذشت
[ترجمه گوگل]وقتی جان 1 بود، از بیماری قلبی مادرزادی میمیرد

10. A move towards healthy eating could help eliminate heart disease.
[ترجمه ترگمان]حرکتی به سمت تغذیه سالم می تواند به حذف بیماری های قلبی کمک کند
[ترجمه گوگل]حرکت به سوی غذا خوردن سالم می تواند به از بین بردن بیماری های قلبی کمک کند

11. Heart disease is one of the commonest causes of death.
[ترجمه ترگمان]بیماری های قلبی یکی از رایج ترین دلایل مرگ است
[ترجمه گوگل]بیماری قلب یکی از رایج ترین علل مرگ است

12. Mortality from heart disease varies widely across the world.
[ترجمه ترگمان]مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی در سراسر جهان متفاوت است
[ترجمه گوگل]مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی در سراسر جهان متفاوت است

13. Heart disease is America's number one killer.
[ترجمه ترگمان]بیماری قلبی یک قاتل آمریکایی است
[ترجمه گوگل]بیماری قلبی قاتل شماره یک آمریکا است

14. The doctor examined him for possible heart disease.
[ترجمه ترگمان]پزشک او را برای بیماری قلبی احتمالی مورد معاینه قرار داد
[ترجمه گوگل]دکتر او را برای بیماری قلبی احتمالی مورد بررسی قرار داد

15. The study compares the occurrence of heart disease in various countries.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه وقوع بیماری قلبی را در کشورهای مختلف مقایسه می کند
[ترجمه گوگل]این مطالعه وقوع بیماری قلبی در کشورهای مختلف را مقایسه می کند

پیشنهاد کاربران

گرفتگی رگ های قلبی
بروز مشکلات قلبی خطرناک

ناراحتی قلبی

بیماری قلبی

مرض قلب


کلمات دیگر: