عقب افتادگی فکری، پس ماندگی ذهنی، کند ذهنی
mental retardation
عقب افتادگی فکری، پس ماندگی ذهنی، کند ذهنی
انگلیسی به فارسی
عقب افتادگی فکری، پس ماندگی ذهنی، کند ذهنی
عقب ماندگی ذهنی
انگلیسی به انگلیسی
• condition in which the intellect does not develop normally
دیکشنری تخصصی
[بهداشت] عقب مانده ذهنی
[روانپزشکی] عقب ماندگی ذهنی. این اختلال یک سندرم رفتاری است که علت، مکانیسم، سیر و پیش آگهی واحدی ندارد. طبق تعریف "انجمن امریکایی نقیصه عقلی" (AAMD)، عقب ماندگی ذهنی به عملکرد هوشی کلی که به طور قابل ملاحظه پایین تر از حد طبیعی است و موجب اختلال همزمان در رفتار انطباقی شده یا با آن همراه می گردد اطلاق می شود که خود را در دوره ی رشد ظاهر می سازد.
[روانپزشکی] عقب ماندگی ذهنی. این اختلال یک سندرم رفتاری است که علت، مکانیسم، سیر و پیش آگهی واحدی ندارد. طبق تعریف "انجمن امریکایی نقیصه عقلی" (AAMD)، عقب ماندگی ذهنی به عملکرد هوشی کلی که به طور قابل ملاحظه پایین تر از حد طبیعی است و موجب اختلال همزمان در رفتار انطباقی شده یا با آن همراه می گردد اطلاق می شود که خود را در دوره ی رشد ظاهر می سازد.
مترادف و متضاد
mental handicap
Synonyms: amentia, brain damage, dementia, mental defect, mental deficiency, subnormality
جملات نمونه
1. Yet even people with severe mental retardation show a high level of curiosity in certain circumstances.
[ترجمه ترگمان]با این حال، حتی افراد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی شدید، سطح بالایی از کنجکاوی را در شرایط خاص نشان می دهند
[ترجمه گوگل]با این حال، حتی افرادی که دارای عقب ماندگی شدید ذهنی هستند، در شرایط خاصی سطح کنجکاوی بیشتری را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]با این حال، حتی افرادی که دارای عقب ماندگی شدید ذهنی هستند، در شرایط خاصی سطح کنجکاوی بیشتری را نشان می دهند
2. Those born with it can develop mental retardation, epilepsy and blindness - sometimes years later.
[ترجمه ترگمان]افرادی که با آن متولد می شوند می توانند عقب ماندگی ذهنی، صرع و blindness را - گاهی اوقات پس از آن، گسترش دهند
[ترجمه گوگل]کسانی که با آن متولد می شوند، می توانند عقب ماندگی ذهنی، صرع و نابینایی را توسعه دهند - گاهی اوقات بعدها
[ترجمه گوگل]کسانی که با آن متولد می شوند، می توانند عقب ماندگی ذهنی، صرع و نابینایی را توسعه دهند - گاهی اوقات بعدها
3. In some cases, there is also mental retardation and soft-tissue calcifications.
[ترجمه ترگمان]در برخی موارد عقب ماندگی ذهنی و calcifications بافت نرم نیز وجود دارد
[ترجمه گوگل]در برخی موارد، عقب ماندگی ذهنی و کلسیفیکس بافت نرم نیز وجود دارد
[ترجمه گوگل]در برخی موارد، عقب ماندگی ذهنی و کلسیفیکس بافت نرم نیز وجود دارد
4. Excessive drinking during pregnancy can cause mental retardation and physical problems with the child.
[ترجمه ترگمان]نوشیدن بیش از حد در دوران بارداری می تواند موجب عقب ماندگی ذهنی و مشکلات جسمی با کودک شود
[ترجمه گوگل]نوشیدن بیش از حد در دوران بارداری می تواند باعث عقب ماندگی ذهنی و مشکلات جسمی کودک شود
[ترجمه گوگل]نوشیدن بیش از حد در دوران بارداری می تواند باعث عقب ماندگی ذهنی و مشکلات جسمی کودک شود
5. Such lipid accumulation frequently leads to mental retardation or progressive loss of central nervous system functions.
[ترجمه ترگمان]چنین تجمع چربی اغلب منجر به عقب ماندگی ذهنی یا از دست رفتن تدریجی توابع سیستم عصبی مرکزی می شود
[ترجمه گوگل]چنین انباشت چربی اغلب منجر به عقب ماندگی ذهنی یا از دست دادن تدریجی عملکرد توابع سیستم عصبی مرکزی می شود
[ترجمه گوگل]چنین انباشت چربی اغلب منجر به عقب ماندگی ذهنی یا از دست دادن تدریجی عملکرد توابع سیستم عصبی مرکزی می شود
6. Conclusion: The mental retardation is correlative with the chromosome aberration and the fragile site expression rate.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: عقب ماندگی ذهنی هم بسته با محرک کروموزوم و نرخ بیان مناطق آسیب پذیر است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: عقب ماندگی ذهنی با همخوانی با ابعاد کروموزوم و میزان بیان شکم همبستگی دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: عقب ماندگی ذهنی با همخوانی با ابعاد کروموزوم و میزان بیان شکم همبستگی دارد
7. They are associated with physical problems, microcephaly and mental retardation.
[ترجمه ترگمان]آن ها با مشکلات جسمی، عقب ماندگی ذهنی و عقب ماندگی ذهنی مرتبط هستند
[ترجمه گوگل]آنها با مشکلات فیزیکی، میکروسفالی و عقب ماندگی ذهنی همراه هستند
[ترجمه گوگل]آنها با مشکلات فیزیکی، میکروسفالی و عقب ماندگی ذهنی همراه هستند
8. Results In Ankang experimental station, these mental retardation population caused by non-specific mental retardation and endemic sub-clinical cretinism, have heritability of 8
[ترجمه ترگمان]نتایج در ایستگاه آزمایشی Ankang، این جمعیت عقب ماندگی ذهنی ناشی از عقب ماندگی ذهنی خاص و sub endemic بالینی، heritability ۸ است
[ترجمه گوگل]نتایج در ایستگاه آزمایشی آنگک، این جمعیت عقب ماندگی ذهنی ناشی از عقب ماندگی ذهنی غیر اختصاصی و کرتینیزم بالینی بالینی انتهایی، دارای وراثت پذیری 8
[ترجمه گوگل]نتایج در ایستگاه آزمایشی آنگک، این جمعیت عقب ماندگی ذهنی ناشی از عقب ماندگی ذهنی غیر اختصاصی و کرتینیزم بالینی بالینی انتهایی، دارای وراثت پذیری 8
9. Low levels of copper have been associated with mental retardation, depigmentation, anaemia, hypotonia and scorbutic changes in bone.
[ترجمه ترگمان]سطوح پایین مس با عقب ماندگی ذهنی، کم خونی، کم خونی، hypotonia و scorbutic در استخوان در ارتباط بوده اند
[ترجمه گوگل]سطوح پایین مس با عقب ماندگی ذهنی، دپیگناسیون، کم خونی، هیپوتیونی و تغییرات اسکوربوتیک در استخوان همراه است
[ترجمه گوگل]سطوح پایین مس با عقب ماندگی ذهنی، دپیگناسیون، کم خونی، هیپوتیونی و تغییرات اسکوربوتیک در استخوان همراه است
10. Objective : To explore the correlativity between mental retardation, chromosome aberration rate and fragile site expression rate.
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی رابطه بین عقب ماندگی ذهنی، نرخ اختلال chromosome و نرخ بیان مناطق آسیب پذیر
[ترجمه گوگل]هدف: برای بررسی همبستگی بین عقب ماندگی ذهنی، میزان انحراف کروموزوم و میزان بیان شکنندگی سایت
[ترجمه گوگل]هدف: برای بررسی همبستگی بین عقب ماندگی ذهنی، میزان انحراف کروموزوم و میزان بیان شکنندگی سایت
11. Aid workers say areas that were heavily bombed now have high rates of birth defects, sterility and mental retardation.
[ترجمه ترگمان]امدادگران می گویند مناطقی که به شدت بمباران شده اند، در حال حاضر نرخ بالایی از نقص های مادرزادی، عقب ماندگی ذهنی و عقب ماندگی ذهنی دارند
[ترجمه گوگل]کارکنان کمک می گویند که مناطقی که به شدت بمباران شده اند، در حال حاضر دارای نقص های زیاد، ناتوانی و عقب ماندگی ذهنی هستند
[ترجمه گوگل]کارکنان کمک می گویند که مناطقی که به شدت بمباران شده اند، در حال حاضر دارای نقص های زیاد، ناتوانی و عقب ماندگی ذهنی هستند
12. In this sense the world would be a better place without mental retardation, madness, and senile dementia.
[ترجمه ترگمان]در این احساس، جهان بدون ذهنی ذهنی، دیوانگی و جنون پیری جای بهتری خواهد بود
[ترجمه گوگل]به این معنا، جهان بدون مکمل عقب ماندگی ذهنی، جنون و زوال عادت داری جای خوبی خواهد بود
[ترجمه گوگل]به این معنا، جهان بدون مکمل عقب ماندگی ذهنی، جنون و زوال عادت داری جای خوبی خواهد بود
13. Ohio uses local boards to manage its outpatient mental health and mental retardation services.
[ترجمه ترگمان]اوهایو از هیات های محلی برای مدیریت بهداشت روانی بیماران سرپایی و خدمات عقب ماندگی ذهنی استفاده می کند
[ترجمه گوگل]اوهایو از دفاتر محلی برای مدیریت بهداشت روان سرپایی و خدمات عقب ماندگی ذهنی استفاده می کند
[ترجمه گوگل]اوهایو از دفاتر محلی برای مدیریت بهداشت روان سرپایی و خدمات عقب ماندگی ذهنی استفاده می کند
14. The homozygous mutations of ASPM gene are the most common cause of MCPH and lead to microcephaly and mental retardation.
[ترجمه ترگمان]The جهش های ژن ASPM شایع ترین علت MCPH هستند و منجر به عقب ماندگی ذهنی و عقب ماندگی ذهنی می شوند
[ترجمه گوگل]جهش های هموزیگوت ژن ASPM شایعترین علت MCPH هستند و منجر به میکروسفالی و عقب ماندگی ذهنی می شود
[ترجمه گوگل]جهش های هموزیگوت ژن ASPM شایعترین علت MCPH هستند و منجر به میکروسفالی و عقب ماندگی ذهنی می شود
پیشنهاد کاربران
فردی که دارای ذهن معیوب هست و علت آن مادرزادی یا آسیب لوب فرونتال یا همان ضربه به پیشانی میباشد.
بنا م افریدگار یکتا
با سلام، این عبارت مربوط به حوزه روانپزشکی و یا اعصاب و روان میباشد به معنی عقب افتادگی ذهنی ، که مادرزادی اکثرا ویا اکتسابی بطور انگشت شمار میباشد و درجات مختلفی دارد.
با تشکر.
با سلام، این عبارت مربوط به حوزه روانپزشکی و یا اعصاب و روان میباشد به معنی عقب افتادگی ذهنی ، که مادرزادی اکثرا ویا اکتسابی بطور انگشت شمار میباشد و درجات مختلفی دارد.
با تشکر.
mental retardation ( روانشناسی )
واژه مصوب: عقب ماندگی ذهنی
تعریف: اختلالی که در آن کارکرد هوش آشکارا زیر میانگین است|||متـ . کم توانی هوشی intellectual disability
واژه مصوب: عقب ماندگی ذهنی
تعریف: اختلالی که در آن کارکرد هوش آشکارا زیر میانگین است|||متـ . کم توانی هوشی intellectual disability
کلمات دیگر: