1. The blood supply bifurcates between eight and thirty times before reaching each particular location in the body.
[ترجمه ترگمان]جریان خون بین هشت تا سی بار قبل از رسیدن به هر مکان خاص در بدن قطع می شود
[ترجمه گوگل]عرضه خون بین هشت تا سی بار قبل از رسیدن به هر مکان خاص در بدن تقسیم می شود
2. The stream bifurcates into two narrow winding channels.
[ترجمه ترگمان]نهر به دو کانال مارپیچ باریک تبدیل می شد
[ترجمه گوگل]جریان به دو کانال سیم پیچ باریک تقسیم می شود
3. The road bifurcates up ahead.
[ترجمه ترگمان]جاده از جلو گذشت
[ترجمه گوگل]جاده دوچرخه سواری به جلو
4. Failure of the portal vein to bifurcate.
[ترجمه ترگمان]شکست سیاه رگ پورتال به bifurcate
[ترجمه گوگل]شکست ورید های پورتال برای دوختن
5. Communicative and semantive translation bifurcate at a later stage of analytical or cognitive translation.
[ترجمه ترگمان]ترجمه Communicative و semantive در مرحله بعدی ترجمه تحلیلی یا شناختی
[ترجمه گوگل]ترجمه ی ارتباطی و معناشناختی در مرحله بعد از ترجمه تحلیلی یا شناختی دو طرفه است
6. How to treat bifurcate of make water of prostate make water?
[ترجمه ترگمان]چگونه با bifurcate از آب پروستات برخورد کنیم؟
[ترجمه گوگل]چگونه برای درمان دوچرخه ای از آب پروستات آب را؟
7. Repair bifurcate: The lubricant in protecting hair vegetable can the bifurcate of repair hair.
[ترجمه ترگمان]تعمیر و نگهداری: روان کننده در حفاظت از سبزیجات مو می تواند the مو را تعمیر کند
[ترجمه گوگل]اصلاح دوفکرته روان کننده در محافظت از موهای سبز می تواند دوچرخه ای از تعمیر مو
8. Doubt 2 : The bifurcate that send a tip can be treated.
[ترجمه ترگمان]شک ۲: The که انعام می دهند را می توان درمان کرد
[ترجمه گوگل]شک 2 دوچرخه ای که نوک را می فرستد می تواند درمان شود
9. Nor are things simply "different. " They are "allotropic. " In such journals writers never "divide anything. " They " dichotomize " or "bifurcate" things.
[ترجمه ترگمان]همه چیز به سادگی \"متفاوت\" نیستند در چنین مجلاتی هیچ چیزی \" \" \"یا\" \" \"(things things)\" (divide They)\"(are They)\" (are They)\"(are They)\" یا \"things\" (things things)\"(are They)\" (are They)\"(are They\")\"(are They\")\"یا\" things \"(things things)\" (are They)\"(are They\")
[ترجمه گوگل]چیزها به سادگی متفاوت نیستند 'آنها' آلوتروپیک هستند در چنین مجلات نویسندگان هرگز چیزی را تقسیم نمی کنند 'آنها' dichotomize 'و یا' دوچرخه سواری 'چیزهایی
10. Drainage was to the north and individual channels bifurcate in that direction.
[ترجمه ترگمان]فاضلاب در شمال و کانال های اختصاصی در این مسیر قرار داشت
[ترجمه گوگل]زهکشی به سمت شمال و کانال های فردی در آن جهت متقابل بود
11. Is bifurcate of uric make water sick?
[ترجمه ترگمان]Is of داره از آب در میاد؟
[ترجمه گوگل]آیا دوچرخه ای از اوره آب را بیمار می کند؟
12. A sample of water was taken from the point where the river bifurcates.
[ترجمه ترگمان]نمونه ای از آب از نقطه ای که رودخانه bifurcates در آن قرار داشت گرفته شد
[ترجمه گوگل]نمونه ای از آب از نقطه ای که رودخانه دو طرفه می شود گرفته شد
13. The bacterial child of dead marrow tooth can pass a pointed aperture or side rootlet canal causes a pointed week pathological change or root bifurcate pathological change.
[ترجمه ترگمان]کودک باکتریایی دندان مغز مرده می تواند از یک دیافراگم نوک دار و یا مجرای side فرعی عبور کند که موجب تغییر pathological یک هفته و یا تغییر pathological bifurcate می شود
[ترجمه گوگل]کودک باکتری دندان مرده مرده می تواند یک دیافراگم یا دنده کانال ریشه را عبور داده و یک تغییر پاتولوژیک در معرض آسیب دیدگی یا تغییرات پاتولوژیک دو طرفه ریشه ایجاد کند
14. Results The most common site of plaque formation was the bifurcate of the common carotid artery(5 99% ), and the second commonest was carotid artery (2 12 % ).
[ترجمه ترگمان]نتایج، معمول ترین محل تشکیل پلاک، bifurcate از سرخرگ carotid مشترک (۵ % %)بود، و رایج ترین معمول ترین، سرخرگ carotid (۲ % %)بود
[ترجمه گوگل]نتایج شایعترین محل تشکیل پلاک دو طرفه شریان کاروتید معمولی (99٪) بود و دومین شایعترین شریان کاروتید (12٪) بود