1. pregnancy forced her to leave her job
آبستنی موجب شد که شغل خود را رها کند.
2. phantom pregnancy
آبستنی کاذب
3. in some tribes adolescent license and pregnancy are common
در برخی از قبایل بی بندوباری جنسی و آبستنی در میان نوجوانان عادی است.
4. roghieh denied the report of her daughter's pregnancy
رقیه شایعه ی آبستنی دخترش را تکذیب کرد.
5. Her first pregnancy ended in miscarriage.
[ترجمه ترگمان]اولین بارداری او سقط شد
[ترجمه گوگل]اولین حاملگی او سقط جنین را پایان داد
6. She had a difficult pregnancy with her first child.
[ترجمه ترگمان]با اولین بچه اش حاملگی سختی داشت
[ترجمه گوگل]او با اولین فرزندش حاملگی دشوار داشت
7. Pregnancy is a natural part of womanhood.
[ترجمه ترگمان]بارداری بخشی طبیعی از زنانگی است
[ترجمه گوگل]بارداری بخش طبیعی زنانگی است
8. Smoking during pregnancy endangers your baby's life .
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن در دوران بارداری جان کودک شما را به خطر می اندازد
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن در دوران بارداری، زندگی کودک شما را به خطر می اندازد
9. Smoking in pregnancy increases the risk of producing a low birthweight baby.
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن در دوران بارداری، خطر تولید یک بچه birthweight را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن در دوران بارداری باعث افزایش خطر ابتلا به کمبود وزن می شود
10. A positive pregnancy test soon confirmed her intuitive feelings.
[ترجمه ترگمان]یک تست بارداری مثبت به زودی احساسات شهودی او را تایید کرد
[ترجمه گوگل]تست بارداری مثبت به زودی احساسات شهودی او را تایید کرد
11. These methods prevent pregnancy.
[ترجمه ترگمان]این روش ها از بارداری جلوگیری می کنند
[ترجمه گوگل]این روش ها از حاملگی جلوگیری می کند
12. This drug should not be taken during pregnancy.
[ترجمه ترگمان]این دارو نباید در دوران بارداری گرفته شود
[ترجمه گوگل]این دارو در دوران بارداری نباید مصرف شود
13. The pregnancy ended in miscarriage at weeks.
[ترجمه ترگمان]حاملگی در چند هفته به سقط جنین ختم شد
[ترجمه گوگل]بارداری در هفته ها به سقط جنین پایان داد
14. She gained some 25lb in weight during her pregnancy.
[ترجمه ترگمان]او در دوران بارداری در حدود ۲۵ پوند وزن داشت
[ترجمه گوگل]او در دوران بارداری وزن خود را حدود 25 کیلوگرم به دست آورد
15. Her pregnancy was no cause for shame.
[ترجمه ترگمان]حاملگی او باعث شرمساری نبود
[ترجمه گوگل]حاملگی او هیچ دلیلی برای شرم نبود
16. She stopped working midway through her pregnancy.
[ترجمه ترگمان]او در نیمه راه در حال کار کردن در حال کار کردن در دوران بارداری بود
[ترجمه گوگل]او در دوران بارداری خود را متوقف کرد
17. The best way to avoid pregnancy is total abstinence from sex.
[ترجمه ترگمان]بهترین راه برای جلوگیری از بارداری کل پرهیز از سکس است
[ترجمه گوگل]بهترین راه برای جلوگیری از بارداری، قطع کامل از جنس است