1. The birth rate for older women has declined, but, by contrast, births to teenage mothers have increased.
[ترجمه ترگمان]میزان تولد زنان مسن تر کاهش یافته است، اما در مقابل، تولد مادران نوجوان افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]نرخ تولد زنان مسن کاهش یافته است، اما در مقابل، تولد مادران نوجوان افزایش یافته است
2. The European country with the highest birth rate is Ireland.
[ترجمه ترگمان]کشور اروپایی با بالاترین نرخ تولد ایرلند است
[ترجمه گوگل]کشور اروپایی با بالاترین میزان تولد ایرلند است
3. The birth rate is falling / rising.
[ترجمه ترگمان]میزان تولد در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]نرخ تولد در حال سقوط / افزایش است
4. The UK has the highest birth rate among 15 to 19-year-olds in Western Europe.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا بیش ترین نرخ تولد را بین ۱۵ تا ۱۹ ساله در اروپای غربی دارد
[ترجمه گوگل]بریتانیا دارای بالاترین میزان مرگ و میر در بین 15 تا 19 ساله در غرب اروپا است
5. Since then the birth rate has recovered somewhat, leading to modest rates of natural increase.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، نرخ تولد تا حدی بهبود یافته است و منجر به نرخ های نسبتا کم افزایش طبیعی می شود
[ترجمه گوگل]از آن زمان به بعد، میزان تولد تا حدودی بهبود یافته است، و منجر به افزایش نرخ طبیعی طبیعی می شود
6. The fall in the birth rate in the 1970s means that the number of people entering the labour market today is falling.
[ترجمه ترگمان]سقوط نرخ تولد در دهه ۷۰ به این معنی است که امروزه تعداد افرادی که وارد بازار کار می شوند در حال کاهش است
[ترجمه گوگل]سقوط نرخ تولد در دهه 1970 به این معنی است که شمار افرادی که به بازار کار وارد می شوند، در حال کاهش است
7. The state also fared poorly in the teen birth rate category.
[ترجمه ترگمان]دولت همچنین در رده سنی نوجوانان عملکرد ضعیفی داشت
[ترجمه گوگل]دولت در رده زاد و ولد نوجوان نیز ضعیف عمل کرده است
8. However, the numbers are decreasing as the birth rate decreases generally.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این ارقام در حال کاهش هستند چون نرخ تولد به طور کلی کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]با این حال، اعداد کاهش می یابد به عنوان نرخ تولد به طور کلی کاهش می یابد
9. The drop in the birth rate 20 years ago has created a severe shortage of workers.
[ترجمه ترگمان]کاهش نرخ تولد ۲۰ سال پیش باعث کمبود شدید کارگران شده است
[ترجمه گوگل]کاهش میزان تولد 20 سال پیش کمبود شدید کارگران را ایجاد کرده است
10. The birth rate also continued to decline, though most slowly among the poorest.
[ترجمه ترگمان]نرخ تولد نیز به تدریج کاهش یافت، هر چند که در میان فقیرترین افراد به کندی پیش می رفت
[ترجمه گوگل]نرخ تولد نیز همچنان در حال کاهش است، هرچند که به آرامی در میان فقیرترین افراد
11. Launch of drive to cut birth rate On June 13 the authorities ordered a nationwide drive to cut the birth rate.
[ترجمه ترگمان]مقامات برای کاهش میزان تولد در ۱۳ ژوئن دستور دادند که یک حرکت سراسری برای کاهش نرخ تولد انجام شود
[ترجمه گوگل]راه اندازی رانندگی برای کاهش میزان زاد و ولد در روز 13 ژوئن، مقامات حکومتی دستور دادند نرخ زاد و ولد در سطح کشور را کاهش دهند
12. The birth rate will only be cut, however, if the health prospects of poor families are improved.
[ترجمه ترگمان]با این حال، اگر چشم اندازه ای سلامت خانواده های فقیر بهبود یابد، نرخ تولد نیز کاهش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر میزان سلامتی خانواده های فقیر بهبود یابد، نرخ تولد تنها کاهش خواهد یافت
13. But these changes through the birth rate remained relatively modest in this country until the present century.
[ترجمه ترگمان]اما این تغییرات از طریق نرخ تولد در این کشور تا قرن حاضر نسبتا کم بود
[ترجمه گوگل]اما این تغییرات از طریق نرخ تولد تا این قرن گذشته در این کشور نسبتا کم بود
14. The teen birth rate has declined for all ethnicities.
[ترجمه ترگمان]میزان تولد نوجوانان برای همه نژادها کاهش داشته است
[ترجمه گوگل]نرخ تولد نوجوان برای تمام اقلیت ها کاهش یافته است
15. The birthrate is on the decline.
[ترجمه ترگمان]میزان زاد و ولد در حال کاهش است
[ترجمه گوگل]تولد در حال کاهش است
16. The new birthrate has decreased from last year's.
[ترجمه ترگمان]نرخ تولد جدید از سال گذشته کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]تولد تازه از سال گذشته کاهش یافته است
17. The birthrate is down this year.
[ترجمه ترگمان]میزان زاد و ولد در سال جاری پایین آمده است
[ترجمه گوگل]زاد و ولد این سال است
18. The birthrate in the city has been decreasing.
[ترجمه ترگمان]میزان زاد و ولد در شهر در حال کاهش بوده است
[ترجمه گوگل]تولد در شهر کاهش یافته است
19. The birthrate is on the decrease.
[ترجمه ترگمان]میزان زاد و ولد در حال کاهش است
[ترجمه گوگل]تولد در حال کاهش است
20. The birthrate could only just keep pace.
[ترجمه ترگمان] اونا فقط می تونن فقط راه رو ادامه بدن
[ترجمه گوگل]تولد فقط می تواند به سرعت ادامه یابد
21. Each extra year of school also reduces the birthrate and cuts maternal deaths.
[ترجمه ترگمان]هر سال اضافی از مدرسه میزان زاد و ولد را کاهش داده و مرگ و میر مادران را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]هر سال اضافی از مدرسه همچنین تولد را کاهش می دهد و مرگ و میر مادران را کاهش می دهد
22. Fewer children are being born the birthrate among the lowest in the world.
[ترجمه ترگمان]بچه های کمتری از میزان زاد و ولد در میان پایین ترین سطح جهان به دنیا آمده اند
[ترجمه گوگل]کمتری از کودکان، تولد را در میان کمترین میزان در دنیا به دنیا می آورند
23. Due a very low birthrate, however, this trend will reverse within a decade or two.
[ترجمه ترگمان]با این حال، به دلیل نرخ پایین زاد و ولد، این روند ظرف یک یا دو دهه معکوس خواهد شد
[ترجمه گوگل]با این حال، با توجه به نرخ تولد بسیار کم، این روند طی یک دهه یا دو سال معکوس خواهد شد
24. The birthrate in this city is increasing at a ratio a thousand every year.
[ترجمه ترگمان]نرخ تولد در این شهر در هر سال به نسبت هزار نفر افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]میزان تولد در این شهر در هر سال نسبت به هزاران افزایش می یابد
25. The problem is a hangover from the high birthrate of the 50's.
[ترجمه ترگمان]مشکل از میزان بالای نرخ تولد بالای ۵۰ % است
[ترجمه گوگل]مشکل این است که از زمان تولد بالای 50 سالگی پائین آمده است
26. So even if the birthrate should rise somewhat, little expansion is possible for secondary school enrollments.
[ترجمه ترگمان]بنابراین حتی اگر نرخ تولد تا حدی افزایش یابد، توسعه کمی برای مدارس متوسطه امکان پذیر است
[ترجمه گوگل]بنابراین حتی اگر میزان تولد تا حدودی افزایش یابد، ثبت نام در مدارس متوسطه امکان پذیر است
27. In our nation, birthrate is much higher in country than in city.
[ترجمه ترگمان]در کشور ما میزان زاد و ولد در کشور بسیار بیشتر از شهر است
[ترجمه گوگل]در کشور ما، میزان تولد در کشور نسبت به شهر بسیار بالاتر است
28. Europe's low birthrate and its muted consumerism mean its contribution to global GDP will tumble to a quarter of its current share within 30 years.
[ترجمه ترگمان]میزان زاد و ولد پایین اروپا و مصرف گرایی خاموش آن به این معنی است که سهم خود در تولید ناخالص ملی در عرض ۳۰ سال به یک چهارم سهم کنونی آن نمی رسد
[ترجمه گوگل]نرخ تولد در اروپا و مصرف گرایی خیره مانده به این معنی است که سهم خود در تولید ناخالص داخلی جهانی ظرف 30 سال به یک چهارم سهم فعلی خود می رسد