کلمه جو
صفحه اصلی

life span


رجوع شود به: lifetime، علوم مهندسى : طول عمر

انگلیسی به فارسی

رجوع شود به: lifetime


بیشینهی (حداکثر) عمر هر فرد


انگلیسی به انگلیسی

• number of years that an animal or plant is expected to live
number of years that an animal or plant is expected to live
the lifespan of a person, animal, or plant is the period of time during which they are alive.
the lifespan of a product, organization, or idea is the period of time during which it exists or is used.

اسم ( noun )
• : تعریف: the length of time that an individual of any species lives or can be expected to live.
مشابه: life

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] دوره عمر
[بهداشت] طول عمر

مترادف و متضاد

the extent of a being's life


Synonyms: life cycle, life expectancy, lifetime


جملات نمونه

1. Men have a shorter lifespan than women.
[ترجمه ترگمان]مردان بیشتر از زنان طول عمر کوتاه تر دارند
[ترجمه گوگل]مردان طول عمر کوتاهتری نسبت به زنان دارند

2. The average human lifespan in the developed countries has increased over the last hundred years.
[ترجمه ترگمان]متوسط عمر انسانی در کشورهای توسعه یافته طی صد سال گذشته افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]متوسط ​​طول عمر انسان در کشورهای توسعه یافته بیش از 100 سال گذشته افزایش یافته است

3. A 15-year lifespan is not uncommon for a dog.
[ترجمه ترگمان]طول عمر یک سگ ۱۵ ساله غیر معمول نیست
[ترجمه گوگل]یک عمر 15 ساله برای یک سگ غیر معمول نیست

4. A TV set has an average lifespan of 11 years.
[ترجمه ترگمان]یک مجموعه تلویزیونی متوسط طول عمر ۱۱ سال دارد
[ترجمه گوگل]یک مجموعه تلویزیونی دارای عمر طولانی 11 سال است

5. The project's lifespan is estimated at about five years.
[ترجمه ترگمان]طول عمر این پروژه حدود ۵ سال تخمین زده می شود
[ترجمه گوگل]طول عمر پروژه حدود پنج سال است

6. Worms have a lifespan of a few months.
[ترجمه ترگمان]در کرم چند ماه طول می کشد
[ترجمه گوگل]کرم ها طول عمر چند ماه دارند

7. Most boilers have a lifespan of 15 to 20 years.
[ترجمه ترگمان]اکثر boilers عمر ۱۵ تا ۲۰ سال دارند
[ترجمه گوگل]اکثر دیگهای بخار طول عمر 15 تا 20 سال دارند

8. Although humans may have the longest lifespan of any mammal, giant tortoises have the longest recorded lives among vertebrates.
[ترجمه ترگمان]اگر چه انسان ها ممکن است بیش ترین طول عمر هر پستاندار را داشته باشند، اما tortoises غول پیکر طولانی ترین زندگی ثبت شده در مهره داران را دارند
[ترجمه گوگل]اگر چه انسانها ممکن است طولانی ترین طول عمر هر پستاندار را داشته باشند، لاکپشت های غول پیکر طولانی ترین زندگی ثبت شده در میان مهره داران است

9. The relatively short human lifespan is thus put in a clearer biological perspective.
[ترجمه ترگمان]بنابراین طول عمر نسبتا کوتاه انسان در یک دیدگاه بیولوژیکی روشن تر بیان می شود
[ترجمه گوگل]در نتیجه، عمر طول عمر انسان نسبتا کوتاه است و به دیدگاه بیولوژیکی واضح تر می رسد

10. This places an upper limit on our lifespan.
[ترجمه ترگمان]این یک حد بالایی در طول عمر ما است
[ترجمه گوگل]این محدودیت بالایی در طول عمر ماست

11. This term relates to the effect upon natural lifespan of a decrease in premature mortality.
[ترجمه ترگمان]این عبارت به تاثیر بر طول عمر طبیعی کاهش مرگ و میر زود هنگام مربوط می شود
[ترجمه گوگل]این اصطلاح به اثر طول عمر طبیعی کاهش مرگ و میر زودرس مربوط می شود

12. Saltwater fish have a shorter lifespan in the aquarium.
[ترجمه ترگمان]ماهی Saltwater دارای طول عمر کوتاه تر در آکواریوم است
[ترجمه گوگل]ماهیان دریایی در آکواریوم عمر کوتاهتری دارند

13. Not an acceptable lifespan in my opinion.
[ترجمه ترگمان]یک عمر قابل قبول در نظر من نیست
[ترجمه گوگل]به نظر من طول عمر قابل قبول نیست

14. The lifespan of cetaceans varies among species, the larger species generally living longer.
[ترجمه ترگمان]طول عمر of در میان گونه ها متفاوت است، گونه های بزرگ تر عموما بیشتر عمر می کنند
[ترجمه گوگل]طول عمر بوته ها در بین گونه ها متفاوت است، گونه های بزرگتر عموما طولانی تر زندگی می کنند

15. This debate as to whether the human lifespan is indeed finite remains unresolved.
[ترجمه ترگمان]این بحث در مورد اینکه آیا طول عمر انسان در واقع محدود است، حل نشده باقی می ماند
[ترجمه گوگل]این بحث در مورد اینکه آیا عمر انسان در واقع محدود است، هنوز حل نشده است

پیشنهاد کاربران

Lifespan : طول عمر
Life expectancy : سن متوسط

طول عمر

فراخنای زندگی

طول زندگی
گذر عمر

گذر عمر
گذر زندگی
من این معنی هارو پیشنهاد کردم امیدوارم موفق باشین دوستان و هموطنان عزیزم

گستره زندگی

به معنای طول عمر

عمر مفید ( انسان یا حیوان )

چرخه زندگی

در بعضی جاها به معنای "طول دوره" هم استفاده میشه


کلمات دیگر: