1. Twist the tourniquet tighter.
[ترجمه ترگمان] شریان بند رو تنگ تر کن
[ترجمه گوگل]جرقه ترمیناتور را تیز کنید
2. Still, it remains to be seen whether the tourniquet will hold. Even after the new plan, Greece will have a staggering load of debt.
[ترجمه ترگمان]با این حال، باید دیده شود که آیا the دست به دست هم خواهد داد یا نه حتی پس از طرح جدید، یونان بار سرسام آور بدهی را خواهد داشت
[ترجمه گوگل]با این حال هنوز مشخص نیست که آیا تورنیکت برگزار خواهد شد یا خیر حتی پس از طرح جدید، یونان بار اضافی از بدهی را خواهد داشت
3. A tourniquet may be left in place for one or two hours without causing damage.
[ترجمه ترگمان]A ممکن است به مدت یک یا دو ساعت بدون ایجاد خسارت به جا گذاشته شود
[ترجمه گوگل]تورنیکت ممکن است به مدت یک یا دو ساعت بدون آسیب برساند
4. Solutions should not be allowed to flow a tourniquet.
[ترجمه ترگمان]Solutions نباید به Solutions اجازه داده شود که a را تحت فشار قرار دهند
[ترجمه گوگل]راه حل ها نباید اجازه دهند که تورنیکت را جابجا کنند
5. The tourniquet is a potentially dangerous instrument that must be used with proper knowledge and care.
[ترجمه ترگمان]The یک ابزار بالقوه خطرناک است که باید با دانش و مراقبت مناسب مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]تورنیک یک ابزار بالقوه خطرناک است که باید با دانش و مراقبت مناسب مورد استفاده قرار گیرد
6. That will work as a tourniquet.
[ترجمه ترگمان] این به عنوان یه شریان بند کار میکنه
[ترجمه گوگل]این به عنوان تورنی کار خواهد کرد
7. Alright. This tourniquet is tight. How does it feel?
[ترجمه ترگمان] خیلی خوب این شریان بند خیلی تنگه چه حسی داره؟
[ترجمه گوگل]بسیار خوب این تورنیک تنگ است چگونه احساس می کنید؟
8. Ligation or occlusion with serrefine, tourniquet and auricular clamp were used in hepatic veins occlusion.
[ترجمه ترگمان]انسداد یا انسداد با serrefine، tourniquet و clamp auricular در انسداد کبد مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]لخته شدن یا انسداد با سرروفین، تورنیک و گیره حنجره در اکلوژن ورید کبدی مورد استفاده قرار گرفت
9. The wound is washed out and the tourniquet released to achieve a good haemostasis.
[ترجمه ترگمان]زخم شسته شد و the آزاد شد تا به a خوبی دست یابد
[ترجمه گوگل]زخم از بین می رود و تورنیکت برای رسیدن به یک هموستاز خوب آزاد می شود
10. A pneumatic tourniquet is safer than an Esmarch tourniquet or the Martin sheet rubber bandage.
[ترجمه ترگمان]یک شریان بند بادی بهتر از یک شریان بند بادی یا نوار پلاستیکی مارتین می باشد
[ترجمه گوگل]تورنوته پنوماتیک ایمن تر از تورنیکت Esmarche یا باند لاستیکی مارتین است
11. She prepared to undo the band of cloth around his arm which had served as tourniquet.
[ترجمه ترگمان]او آماده بود که دسته پارچه را که به اندازه شریان بند لازم بود، باز کند
[ترجمه گوگل]او آماده برای از بین بردن نوار پارچه ای در اطراف بازوی او بود که به عنوان تورنی خدمت کرده بود
12. Bob, who'd been a vet in the army, vaguely remembered how to use a tourniquet.
[ترجمه ترگمان]باب که در ارتش پیش دامپزشک بود، به طور مبهم به یاد می آورد چگونه از یک شریان بند بادی استفاده کند
[ترجمه گوگل]باب، که به عنوان یک دامپزشک در ارتش بود، به ندرت یادآوری کرد که چگونه از تورنیک استفاده کند
13. Malpass was still clutching his leg, using his hands as a tourniquet.
[ترجمه ترگمان]Malpass هنوز پایش را در دست گرفته بود و دستانش را به عنوان شریان بند در دست گرفته بود
[ترجمه گوگل]مالپس هنوز هم پا را با دستانش به عنوان تورنیکه بست
14. Anne unknotted the rubber tubing from her arm, and pulled the tourniquet loose.
[ترجمه ترگمان]ان unknotted پلاستیکی را از بازویش بیرون کشید و شریان را شل کرد
[ترجمه گوگل]آن لوله لاستیکی را از بازوی او بیرون کشید و تورنیکت را شل کرد