• (medicine) existence of other diseases or medical conditions in addition to the primary medical problem (influences recovery time and methods of treatment)
comorbidity
انگلیسی به انگلیسی
دیکشنری تخصصی
[روانپزشکی] اختلال همراه.
پیشنهاد کاربران
بیماری همراه
مستعدکننده
چند ابتلایی
ترجمه های مختلفی برای این کلمه پیشنهاد شده، اما رایج ترین ترجمه در متون روانشناسی و مشاوره " هم آیندی اختلالات " است.
همبودی، داشتن دو یا چند اختلال همزمان
اختلال پس درمانی
هم ابتلایی
داشتن همزمان چند اختلال
همزیست
بیماریهای همراه که بیماری اولیه را تحت تاثیر قرارمیدهند
همایندی ، وقوع همزمان دو یا چند اختلال در یک نفر
همانطور که بالا ذکر کردم در متون پزشکی و روانشناسی این واژه را این گونه ترجمه کرده اند:
هم ابتلایی
همبودی
همایندی
همزمانی اختلال
چندابتلایی ( واژه مصوب فرهنگستان )
هم ابتلایی
همبودی
همایندی
همزمانی اختلال
چندابتلایی ( واژه مصوب فرهنگستان )
comorbidity ( پزشکی )
واژه مصوب: چندابتلایی
تعریف: وجود همزمان دو یا چند بیماری جسمی یا روانی در فرد
واژه مصوب: چندابتلایی
تعریف: وجود همزمان دو یا چند بیماری جسمی یا روانی در فرد
کلمات دیگر: