کلمه جو
صفحه اصلی

lingual


معنی : زبانی، حرف زبانی
معانی دیگر : وابسته به زبان (در دهان)، وابسته به زبان یا زبان های خارجی، لسانی، گویشی، حرف زبانی یا ذو لفی

انگلیسی به فارسی

زبانی، حرف زبانی یا ذو لفی


زبان، زبانی، حرف زبانی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, concerning, or resembling the tongue.

(2) تعریف: pronounced using the tongue, esp. its tip.

(3) تعریف: of or pertaining to language or languages.
اسم ( noun )
مشتقات: lingually (adv.)
• : تعریف: a speech sound made using the tongue.

• sound pronounced by using the tongue (phonetics)
of the tongue, pronounced with the tongue

دیکشنری تخصصی

[دندانپزشکی] زبانی، به سطح داخلی (از پنج سطح دندان) که مجاور زبان است گفته می شود. به این سطح در مورد تمام دندانهای فک بالا سطح کامی یا palatal هم می گویند

مترادف و متضاد

زبانی (صفت)
verbal, lingual, oral, nuncupative, viva voce, vocabular

حرف زبانی (صفت)
lingual

جملات نمونه

1. We have bi - lingual free booklets to give to you.
[ترجمه ترگمان]ما کتابچه های دارای دو زبانی رایگان برای ارایه به شما داریم
[ترجمه گوگل]ما یک جزوه رایگان دو زبانه برای شما ارائه می دهیم

2. Its brilliant elegant lingual art, can be called " Great works "
[ترجمه ترگمان]هنر ظریف و ظریف زبانی آن، \"کاره ای بزرگ\" نامیده می شود
[ترجمه گوگل]هنر زرق و برق دار آن، می تواند به نام 'کارهای بزرگ'

3. The authors studied 50 bilateral dissected specimens of lingual artery and 14 bilateral lingual arteries or arteriovenous corrosive casts.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان ۵۰ مورد مطالعه دو جانبه از سرخرگ زبانی و ۱۴ سرخرگ زبانی دو جانبه و یا arteriovenous casts را مطالعه کردند
[ترجمه گوگل]نویسندگان 50 نمونه دو قطبی شریان انسانی و 14 ریوی دوطرفه یا کستهای خورنده آئروهوژن را مطالعه کردند

4. Because the anatomy structure of lingual face of every tooth is particular, the standard arch form of lingual orthodontic is "mushroom shape".
[ترجمه ترگمان]از آنجا که ساختار آناتومی صورت زبانی هر دندان خاص است، شکل قوس استاندارد of زبانی \"شکل قارچ\" است
[ترجمه گوگل]از آنجایی که ساختار آناتومی چهره زبان هر دندان خاص است، شکل استاندارد قوس ارتودنسی زبانی 'شکل قارچ' است

5. METHODS: Using a simple semi-fixed lingual arch combined with the edgewise technology to correct 8 cases with linguoclination or buccoclination of the mandibular molars.
[ترجمه ترگمان]روش ها: استفاده از یک تاق زبانی نیمه ثابت که با تکنولوژی edgewise ترکیب می شود تا ۸ مورد را با linguoclination یا buccoclination دندان آسیاب بادی اصلاح کند
[ترجمه گوگل]روش ها: با استفاده از یک قوس ساده نیمه ثابت لبه با استفاده از تکنولوژی لبه دار برای اصلاح 8 مورد با linguoclination و یا buccoclination مولر فک پایین

6. With multi - lingual search capability, OES can deal with double bytes as well as single bytes contents.
[ترجمه ترگمان]OES با قابلیت جستجوی چندزبانه، می تواند با بایت های دو بایت و همچنین محتویات تک بیت سر و کار داشته باشد
[ترجمه گوگل]با قابلیت جستجوی چند زبانه، OES می تواند با بایت های دوگانه و همچنین محتویات یک بایت معامله کند

7. Methods Lingual and non - lingual techniques in communicating with patients in paediatrics out - patient clinic triage were summarized.
[ترجمه ترگمان]روش های lingual و زبان غیر زبانی در برقراری ارتباط با بیماران در paediatrics بیمار سرپایی خلاصه شده است
[ترجمه گوگل]روشها روشهای زبانشناختی و غیر زبان شناختی در ارتباط با بیماران در بیمارستانهای اطفال تریاژ کلینیک بالینی خلاصه شد

8. Lingual view of pontic on model.
[ترجمه ترگمان]نمایی از pontic بر روی مدل
[ترجمه گوگل]دیدگاه زبانی از مدل پونتی

9. Welcome to hire the multi - lingual electronic - pronunciation - mailBox with a huge memory capacity.
[ترجمه ترگمان]به استخدام the زبانی چندزبانه با قابلیت حافظه زیاد خوش آمدید
[ترجمه گوگل]خوش آمدید به استخدام چند زبانه الکترونیکی - تلفظ - mailBox با ظرفیت حافظه بزرگ است

10. Objective To investigate the treatment methods for lingual tipping deep overbite.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی روش های درمانی برای overbite عمیق زبانی
[ترجمه گوگل]هدف: به منظور بررسی روشهای درمانی برای برانگیختگی زبانی عمیق غلیظ

11. A bi - lingual ( English & Arabic ) online household and grocery store.
[ترجمه ترگمان]یک خانواده آنلاین دو زبانی (انگلیسی & عربی)به صورت آنلاین و مغازه خواربار فروشی
[ترجمه گوگل]یک زبان دو زبانه (انگلیسی * عربی) آنلاین خانواده و فروشگاه مواد غذایی

12. Conclusion: The width of lingual vein is closely correlated with the diameters of portal vein and splenic vein in patients with primary liver cancer.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: عرض رگه زبانی رابطه نزدیکی با قطر سیاه رگ مدخل و سیاه رگ ریوی در بیماران مبتلا به سرطان کبد اولیه دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: عرض ورید کانال با دندان های وریدی پورتال و رگ اسپلنیک در بیماران مبتلا به سرطان کبدی اولیه رابطه معکوس دارد

13. Conclusion:The best procedure for anterior lingual gland cyst was surgically resection with ipsilateral or bilateral adenectomy.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: بهترین روش برای کیست غده هیپوفیز، resection با ipsilateral یا adenectomy دو جانبه بود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: بهترین روش برای کیست های غدد لیدی زبانی، برداشتن جراحی با آدنکتومی دوطرفه یا دو طرفه بود

14. The profunda lingual artery has two kinds of branches.
[ترجمه ترگمان]سرخرگ زبانی profunda دو نوع شاخه دارد
[ترجمه گوگل]شریان لگن Profunda دارای دو شاخه است

پیشنهاد کاربران

بزاقی

lingual ( پزشکی - دندان پزشکی )
واژه مصوب: زبانی
تعریف: مربوط به زبان یا در سمت زبان


کلمات دیگر: