کلمه جو
صفحه اصلی

fovea


معنی : حفره، گودال، فرو رفتگی
معانی دیگر : (زیست شناسی)، گوداله، چالک، بمعانی fossa مراجعه شود

انگلیسی به فارسی

گودال، حفره، فرورفتگی، (بمعانی fossa مراجعه شود)


fovea، فرو رفتگی، گودال، حفره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: foveae
مشتقات: foveal (adj.), foveate (adj.)
• : تعریف: a small pit, hollow, or depression in a bone or organ.

• pit, small hole, dimple, depression (biology)

دیکشنری تخصصی

[روانپزشکی] گودی (مرکزی) بر روی شبکیه. ناحیه کوچکی در وسط لکه که تقریبا" 2 درجه از زاویه بینایی را شامل می گردد.

مترادف و متضاد

حفره (اسم)
hollow, hole, grave, cell, ditch, trench, pit, cavern, delve, socket, cavity, fossa, fovea, gutter, sinus, lacuna, loculus, pothole

گودال (اسم)
hole, swag, grave, trench, pit, cavern, puddle, cavity, sinkhole, fossa, fosse, fovea, vesicle, sinus, graben

فرو رفتگی (اسم)
depression, notch, fossa, fovea, concavity, sinking, howe

جملات نمونه

1. The fovea is the area of maximum visual resolution ( but NOT maximum sensitivity ).
[ترجمه ترگمان]The ناحیه حداکثر رزولوشن تصویر است (اما نه حداکثر حساسیت)
[ترجمه گوگل]fovea مساحت حداکثر رزولوشن بصری است (اما حداکثر حساسیت NOT)

2. To provide image anatomy basis of the olfactory fovea for the anterior basicranial surgery.
[ترجمه ترگمان]برای فراهم آوردن پایه آناتومی تصویر از fovea بویایی برای جراحی basicranial قدامی
[ترجمه گوگل]برای فراهم آوردن تصویر آناتومی بر روی فوئای بویایی برای عمل جراحی پایه قدام اولیه

3. The fovea has only cones, and the blind spot or papilla has no receptors.
[ترجمه ترگمان]The فقط مخروط ها هستند، و نقطه کور و یا papilla هیچ گیرنده ندارند
[ترجمه گوگل]fovea تنها مخروطی است، و نقطه کور یا پاپیلا گیرنده ندارد

4. Conclusion:These data on the olfactory fovea would benefit reduce the complication of endoscopic sinus surgery and anterior basicranial surgery.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: این اطلاعات بر روی the بویایی به کاهش پیچیدگی جراحی سینوس معکوس و جراحی basicranial قدامی سود می برند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: این اطلاعات در مورد فوئای بوی بد دهان موجب کاهش عوارض جراحی آندوسکوپیک سینوس و عمل جراحی اسکورنوالی قدامی می شود

5. The center of the fovea appears bright red because it is surrounded by a milky halo.
[ترجمه ترگمان]مرکز the به رنگ قرمز روشن به نظر می رسد، چون در محاصره یک هاله شیری است
[ترجمه گوگل]مرکز fovea به نظر می رسد قرمز روشن به دلیل آن است که توسط هاله شیری احاطه شده است

6. Vision acuity, fovea thickness and CNV leakage before and after treatment were analyzed.
[ترجمه ترگمان]Vision acuity، ضخامت fovea و نشت CNV قبل و بعد از درمان آنالیز شدند
[ترجمه گوگل]شدت دید، ضخامت فوئا و نشت CNV قبل و بعد از درمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت

7. Pay attention to the fight of fovea and fear.
[ترجمه ترگمان]به مبارزه با ترس و وحشت توجه کنید
[ترجمه گوگل]توجه به مبارزه فوئا و ترس

8. Conclusion central fovea of the RVO fellow eyes was functionally impaired.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری بخش مرکزی چشمان هم کار RVO از لحاظ عملکردی ضعیف بود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری فوئای مرکزی چشم همسایه RVO به طور عملکردی مختل شد

9. The discovery of a somatosensory fovea in the star-nosed mole suggests that this organizational scheme is a general evolutionary solution to constructing a high-resolution sensory system.
[ترجمه ترگمان]کشف of حسی تنی در خال بینی ستاره نشان می دهد که این طرح سازمانی یک راه حل تکاملی عمومی برای ایجاد یک سیستم حسی با رزولوشن بالا است
[ترجمه گوگل]کشف یک fovea somatosensory در خلال ستاره بینی نشان می دهد که این طرح سازمانی یک راه حل تکاملی کلی برای ساخت سیستم حسگر با وضوح بالا است

10. Vision is much more acute at the fovea than at other portions of the retina.
[ترجمه ترگمان]چشم انداز در the نسبت به دیگر بخش های شبکیه چشم اندازه ای بیشتری دارد
[ترجمه گوگل]چشم انداز در فوئا بسیار حادتر از سایر قسمت های شبکیه است

11. Visual systems with a fovea are the most familiar, but auditory systems can have an acoustic fovea as well, as has been elegantly demonstrated by Nobuo Suga of Washington University in mustached bats.
[ترجمه ترگمان]سیستم های بصری با a the هستند، اما سیستم های شنیداری می توانند an صوتی داشته باشند، همان طور که توسط Nobuo suga از دانشگاه واشنگتن در bats mustached نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]سیستم های دیداری با fovea آشنا ترین هستند، اما سیستم های شنوایی می توانند فووا آکوستیک نیز داشته باشند، همانطور که توسط Nobuo Suga از دانشگاه واشنگتن در خفاش های خاردار نشان داده شده است

12. Because of the atrophy at the fovea, central vision begins to be lost.
[ترجمه ترگمان]به دلیل لاغر شدن در the، دید مرکزی از بین می رود
[ترجمه گوگل]به دلیل آتروفی در فوئا، دید مرکزی شروع به از دست دادن می کند

13. In most fovea, the depth decreased and the thickness increased.
[ترجمه ترگمان]در بیشتر موارد، عمق کاهش یافت و ضخامت افزایش یافت
[ترجمه گوگل]در بیشتر فوئا، عمق کاهش یافت و ضخامت آن افزایش یافت

14. When the fresh retina was dissected under dim red light, the fovea was usually visible as a dark spot.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شبکیه جدید در زیر نور قرمز تیره تشخیص داده شد، fovea معمولا در جای تاریکی دیده می شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که شبکیه تازه تحت نور کم نور قرمز بود، فوئا معمولا به عنوان یک نقطه تاریک قابل مشاهده بود

پیشنهاد کاربران

در علم چشم پزشکی مرتبط با سیستم بینایی، تشبیه ساختمان چشم به گودال و حفره میباشد.

[شبکیه چشم انسان]

گوده مرکزی

لکه زرد


کلمات دیگر: