1. The plaintiff contracted dermatitis, a skin disease.
[ترجمه ترگمان]شاکی به درماتیت، یک بیماری پوستی، مبتلا است
[ترجمه گوگل]شاکی بروز درماتیت، یک بیماری پوستی است
2. Acute generalized exanthematous pustular dermatitis induced by diltiazem.
[ترجمه ترگمان]درماتیت pustular حاد generalized توسط diltiazem القا می شود
[ترجمه گوگل]درماتیت پوزولان خفیف به طور کلی تشخیص داده شده توسط دیلیتازیم القا شده است
3. The most common form of dermatitis is Atopic Eczema, a general allergic, hyper - sensitivity to allergens.
[ترجمه ترگمان]معمول ترین شکل درماتیت، atopic eczema، یک حساسیت شدید، حساسیت بیش از حد به allergens است
[ترجمه گوگل]شایع ترین نوع درماتیت اگزما اتوپیک است که به طور کلی حساسیت به آلرژن ها دارد
4. A contact hypersensitivity such as poison oak dermatitis is initiated be contact with the antigen, which is also called the allergen.
[ترجمه ترگمان]یک سطح تماس مانند درماتیت oak سمی با آنتی ژن (آنتی ژن)تماس گرفته می شود، که همچنین the نامیده می شود
[ترجمه گوگل]حساسیت مخاطی مانند درماتیت بلوط سمی شروع به تماس با آنتی ژن می کند که همچنین آلرژن نامیده می شود
5. Helps to heal cradle cap, soothe dermatitis and eczema due to its slightly astringent action.
[ترجمه ترگمان]به درمان سرپوش گهواره، soothe و اگزما به خاطر اقدام کمی سفت کنندگی آن کمک می کند
[ترجمه گوگل]به علت کارکرد کمی مضر به کلاه گودال کمک می کند، درماتیت و اگزما را تسکین می دهد
6. To the body: at asthma, anaemic, burn, dermatitis, dyspeptic, the effect such as insomnia.
[ترجمه ترگمان]برای بدن: در آسم، کم خونی، سوختگی، درماتیت، سوهاضمه، اثر مانند بی خوابی
[ترجمه گوگل]به بدن: در آسم، بی حسی، سوختگی، درماتیت، اختلال خواب، اثرات مانند بی خوابی
7. Applied to allergic dermatitis, contact dermatitis, seborrhoeic dermatitis, eczema, and etc.
[ترجمه ترگمان]در درمان حساسیت به حساسیت، درماتیت تماسی، درماتیت تماسی، اگزما، اگزما و غیره
[ترجمه گوگل]درماتیت آلرژیک، درماتیت تماس، درماتیت seborrheeic، اگزما و غیره کاربرد دارد
8. Results The mean onset age of exfoliative dermatitis was older than that of toxic epidermal necrolysis and Steven-Johnson syndrome.
[ترجمه ترگمان]نتایج میانگین سن شروع درماتیت exfoliative قدیمی تر از بیماری سمی epidermal necrolysis و سندرم استیون جانسون بود
[ترجمه گوگل]نتایج: میانگین سن ابتلا به درماتیت اگزفولیایتی نسبت به نکرولیز اپیدرمی سمی و سندرم استیون جانسون بیشتر بود
9. The evaluation of acute radiation mucositis and dermatitis was done according to the systems proposed by RTOG or EORTC.
[ترجمه ترگمان]ارزیابی تابش حاد radiation و درماتیت، مطابق با سیستم هایی که توسط RTOG یا EORTC پیشنهاد شده، انجام شد
[ترجمه گوگل]ارزیابی موکوزیت تشعشع حاد و درماتیت با توجه به سیستم های پیشنهاد شده توسط RTOG یا EORTC انجام شد
10. Another form of mental disorder, pellagra, was associated clinically with diarrhoea and dermatitis.
[ترجمه ترگمان]شکل دیگری از اختلال ذهنی، pellagra، از لحاظ بالینی همراه با اسهال و درماتیت مرتبط بود
[ترجمه گوگل]شکل دیگری از اختلال روانی، پلاگرام، به طور بالینی با اسهال و درماتیت همراه بود
11. Further risks are the increase in diesel fumes, back injuries, dermatitis and stress-related problems - all increasing in coal mines.
[ترجمه ترگمان]خطرات بیشتر، افزایش دود دیزل، جراحات پشت، درماتیت و مشکلات مرتبط با استرس - همه افزایش در معادن زغال سنگ هستند
[ترجمه گوگل]ریسک های اضافی افزایش گاز دیزلی، آسیب های برگشتی، درماتیت و مشکلات مربوط به استرس است که همه در معادن زغال سنگ افزایش می یابد
12. The only question was whether earlier washing would have prevented the dermatitis.
[ترجمه ترگمان]تنها سوال این بود که آیا شستن اولیه باعث جلوگیری از درماتیت می شد یا نه
[ترجمه گوگل]تنها سوال این بود که آیا شستشوی قبلی ممکن است باعث بروز درماتیت شود؟
13. Side effects of allopurinol include drug fever, skin rash, hepatotoxicity, bone marrow suppression, vasculitis, and exfoliative dermatitis.
[ترجمه ترگمان]عوارض جانبی of شامل تب دارو، خارش پوست، hepatotoxicity، suppression مغز استخوان، vasculitis و درماتیت exfoliative است
[ترجمه گوگل]عوارض جانبی آلوپورینول عبارتند از تب دارویی، بثورات پوستی، سمیت کبدی، سرکوب مغز استخوان، واسکولیت و درماتیت عصبی
14. Some chemicals cause a direct irritation to the skin leading to dermatitis.
[ترجمه ترگمان]برخی از مواد شیمیایی باعث سوزش مستقیم پوست منتهی به درماتیت می شوند
[ترجمه گوگل]بعضی از مواد شیمیایی موجب تحریک مستقیم پوست می شود که باعث درماتیت می شود
15. It will provide a range of high-technology treatment for skin diseases including dermatitis, skin cancer and psoriasis.
[ترجمه ترگمان]آن طیف وسیعی از درمان با تکنولوژی بالا برای بیماری های پوستی شامل درماتیت، سرطان پوست و پسوریازیس را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این یک درمان با تکنولوژی بالا برای بیماری های پوستی از جمله درماتیت، سرطان پوست و پسوریازیس ارائه می دهد