کلمه جو
صفحه اصلی

life expectancy


(میانگین عمری که یکنفر در شرایط عادی می تواند انتظار داشته باشد) امید به زندگی، زیست چشمداشت، عمر متوسط، سن متوسط

انگلیسی به فارسی

عمر متوسط، سن متوسط


امید به زندگی، سن متوسط


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the statistically predicted length of time that an individual of any species can be expected to live.

• average number of years a person can expect to live
the life expectancy of an animal or plant is the length of time that they are normally likely to live.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] امید به زندگی
[ریاضیات] طول عمر، میانگین عمر، عمر انتظاری

مترادف و متضاد

period of a being's existence


Synonyms: all one's natural life, expectation of life, life cycle, life's duration, life span, lifetime, longevity, period of existence


جملات نمونه

1. Japanese people have a very high life expectancy.
[ترجمه ترگمان]مردم ژاپن امید به زندگی بسیار بالایی دارند
[ترجمه گوگل]مردم ژاپنی امید به زندگی بسیار بالا دارند

2. Poverty and poor housing correlate with a shorter life expectancy.
[ترجمه ترگمان]فقر و مسکن ضعیف با امید به زندگی کوتاه تر مرتبط است
[ترجمه گوگل]فقر و مسکن فقیر همراه با امید به زندگی کوتاه تر است

3. People in manual occupations have a lower life expectancy.
[ترجمه ترگمان]افراد در مشاغل دستی امید به زندگی کمتری دارند
[ترجمه گوگل]افرادی که در شغل های دستی زندگی می کنند، امید به زندگی کمتری دارند

4. Women have a longer life expectancy than men.
[ترجمه ترگمان]زنان بیش از مردان امید به زندگی دارند
[ترجمه گوگل]زنان عمر طولانیتری نسبت به مردان دارند

5. Scientists estimate that smoking reduces life expectancy by around 12 years on average.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان تخمین می زنند که سیگار کشیدن، امید به زندگی را به طور متوسط تا حدود ۱۲ سال کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]دانشمندان بر این باورند که سیگار کشیدن به طور متوسط ​​حدود 12 سال عمر می کند

6. Life expectancy in Europe has increased greatly in the 20th century.
[ترجمه ترگمان]امید به زندگی در اروپا در قرن بیستم تا حد زیادی افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]امید به زندگی در اروپا در قرن بیست و یکم به شدت افزایش یافته است

7. The average life expectancy was 40.
[ترجمه ترگمان]میانگین امید به زندگی ۴۰ سال بود
[ترجمه گوگل]میانگین امید به زندگی 40 ساله بود

8. Life expectancy for both men and women has improved greatly in the past 20 years.
[ترجمه ترگمان]امید به زندگی برای مردان و زنان در ۲۰ سال گذشته تا حد زیادی بهبود یافته است
[ترجمه گوگل]امید به زندگی برای زنان و مردان در 20 سال گذشته به طور چشمگیری افزایش یافته است

9. Women have a higher life expectancy than men.
[ترجمه ترگمان]زنان امید به زندگی بالاتری نسبت به مردان دارند
[ترجمه گوگل]زنان امید به زندگی بالاتر از مردان دارند

10. Average life expectancy went down from about 70 to 6
[ترجمه ترگمان]میانگین امید به زندگی از حدود ۷۰ به ۶ کاهش یافت
[ترجمه گوگل]میانگین امید به زندگی از 70 به 6 کاهش یافته است

11. The life expectancy of a large bus is about 15 years.
[ترجمه ترگمان]امید به زندگی یک اتوبوس بزرگ حدود ۱۵ سال است
[ترجمه گوگل]امید به زندگی یک اتوبوس بزرگ حدود 15 سال است

12. A number of social factors influence life expectancy.
[ترجمه ترگمان]تعدادی از عوامل اجتماعی بر امید به زندگی تاثیر می گذارند
[ترجمه گوگل]تعدادی از عوامل اجتماعی بر امید به زندگی تاثیر می گذارد

13. In 1995 life expectancy increased by one year to 6 its first post-communist gain.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹۵، امید به زندگی در سال ۱۹۹۵ به ۶ افزایش یافت
[ترجمه گوگل]در سال 1995، امید به زندگی یک سال افزایش یافت تا 6 برابر اولین سود پس از کمونیسم

14. Their average life expectancy was 12 years less than that of whites, their infant mortality rate twice that of whites.
[ترجمه ترگمان]میانگین امید به زندگی آن ها ۱۲ سال کم تر از سفید پوستان بود، میزان مرگ و میر نوزادان آن ها دو برابر سفیدی بود
[ترجمه گوگل]میانگین امید به زندگی آنها 12 سال کمتر از سفیدپوستان بود، میزان مرگ و میر کودکان آنها دو برابر بیشتر از سفید پوستان بود

پیشنهاد کاربران

عمر مورد انتظار

سلامت جهانی


متوسط طول عمر

عمر انتظار رونده

امید به زندگی


کلمات دیگر: