کلمه جو
صفحه اصلی

percentile


صدکی، وابسته به صدک، درصدی، (آمار) صدک، محاسبه شده بقرار هر صدی، برحسب درصد

انگلیسی به فارسی

صد درصد، محاسبه شده بقرار هر صدی


محاسبه شده بقرار هر صدی، برحسب درصد


انگلیسی به انگلیسی

• value that demonstrates a rank based on one hundred percent

اسم ( noun )
• : تعریف: in statistics, any one of one hundred equal-sized groups into which a great number of test scores or other data are divided for the purpose of ranking.

- She scored in the sixty-third percentile on the test.
[ترجمه ترگمان] او در این آزمون شصت و سومین درصدی را به ثمر رساند
[ترجمه گوگل] او در 60 درصد امتیاز در آزمون گلزنی کرد

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] صدک
[ریاضیات] در صدک، صدک، صده، چندک، صدم، صد یک، درصدی، صدکی
[آمار] صدک

جملات نمونه

1. percentile norm
نرم درصدی

2. Overall these students rank in the 21st percentile on the tests-that is, they did worse than 79 per cent of all children taking the test.
[ترجمه احسان جلیلوند] به طور کلی این دانش آموزان در 21 درصد پایین نمرات در این امتحان قرار می گیرند که این یعنی عملکرد آنها از 79 درصد دانش آموزان در این امتحان ضعیف تر بوده است.
[ترجمه ترگمان]روی هم رفته این دانش آموزان در بیست و یکمین سال آزمون قرار گرفتند - یعنی، آن ها از ۷۹ درصد تمام کودکانی که این آزمایش را انجام می دادند، بدتر بودند
[ترجمه گوگل]به طور کلی، این دانش آموزان در آزمون 21st در رتبه بندی قرار می گیرند یعنی بدتر از 79 درصد از همه بچه ها در آزمون

3. That score puts you on the 97th percentile.
[ترجمه ترگمان] اون امتیاز تو رو توی بخش \"۹۷th\" قرار میده
[ترجمه گوگل]این نمره شما را در صددگی 97 قرار می دهد

4. Okay, uh, what is your percentile?
[ترجمه ترگمان]خب، آه، درصد تو چنده؟
[ترجمه گوگل]خوب، خیر، درصد شما چیست؟

5. These recent percentile curves are based on large, nationally representative samples of children.
[ترجمه ترگمان]این منحنی percentile اخیر بر نمونه های بزرگ و ملی کودکان بنا شده است
[ترجمه گوگل]این منحنی های منحصر به فرد، بر اساس نمونه های بزرگ و ملی نمونه کودکان است

6. Figure 2 shows the percentile proliferation indices obtained with the two methods.
[ترجمه ترگمان]شکل ۲ شاخص گسترش درصدی را نشان می دهد که با دو روش به دست آمده است
[ترجمه گوگل]شکل 2 نشان می دهد که شاخص های نفوذپذیری درصد سیگنال به دست آمده با دو روش نشان داده شده است

7. The management team as the assessment laws to area unit, the assessment on each employee implementation of "percentile" system management.
[ترجمه ترگمان]تیم مدیریت به عنوان قوانین ارزیابی در واحد حوزه، ارزیابی در مورد هر کارمند مدیریت سیستم \"درصدی\" را ارزیابی می کند
[ترجمه گوگل]تیم مدیریت به عنوان قوانین ارزیابی به واحد منطقه، ارزیابی از هر کارمند اجرای مدیریت درصد سیستم

8. The adaptive process of percentile is implemented based on a minimizing criterion of the mean absolute error. It can achieve a good de-noising effect.
[ترجمه ترگمان]فرآیند انطباقی of براساس کمینه سازی معیار میانگین خطای مطلق اجرا می شود می تواند به یک اثر de خوب دست یابد
[ترجمه گوگل]فرایند تطبیقی ​​درصد بر اساس معیار کمینه میانگین خطای مطلق اجرا می شود این می تواند یک اثر خوب تخفیف به دست آورد

9. This allows for 90th and 95th percentile data to be shown in the Load Test Analyzer in the Tests, Transactions, and Pages tables.
[ترجمه ترگمان]این اجازه می دهد تا داده های ۹۰ ۹۰ و ۹۰ درصد در آزمون تحلیل گر آزمون بار در آزمون های، معاملات و صفحات نمایش داده شود
[ترجمه گوگل]این اجازه می دهد تا داده های 90 و 95 درصد در تست Analyzer Load Test در جداول تست ها، معاملات و صفحات نمایش داده شود

10. "Below the 85th percentile, BMI effects on blood pressure appear to be fairly linear, " said Tu.
[ترجمه ترگمان]Tu گفت: \"در زیر ۸۵ درصد، تاثیرات BMI بر فشار خون نسبتا خطی هستند\"
[ترجمه گوگل]'توو گفت:' در زیر 85 درصد، اثرات BMI بر فشار خون به نظر می رسد نسبتا خطی است

11. Both happy percentile, with genuine friendship, and that valuable knowledge.
[ترجمه ترگمان]هر دو percentile، با دوستی صمیمانه ای، و این که دانش با ارزش است
[ترجمه گوگل]هر دو درصد شادی، با دوستی واقعی و دانش ارزشمند

12. What are the definition of 85th percentile speed and its meaning in traffic engineering?
[ترجمه ترگمان]تعریف ۸۵ درصدی سرعت و معنای آن در مهندسی ترافیک چیست؟
[ترجمه گوگل]تعریف سرعت 85 درصد و معنای آن در مهندسی ترافیک چیست؟

13. Kids who were in the 95th percentile or above were, for the sake of the study, considered obese -- a term not usually used for kids under two.
[ترجمه ترگمان]کودکانی که در the یا بالاتر بودند، به خاطر مطالعه، چاق در نظر گرفته می شدند - اصطلاحی که معمولا برای کودکان زیر دو سال مورد استفاده قرار نمی گرفت
[ترجمه گوگل]بچه هایی که در صدک 95 یا بالاتر بودند، به خاطر مطالعه، چاق بودند - اصطلاح که معمولا برای کودکان زیر دو سال استفاده نمی شود

14. A teen above the 95th percentile is considered overweight because 95 per cent of their age group have a smaller BMI.
[ترجمه ترگمان]نوجوان بالای دار ۹۵th دارای اضافه وزن محسوب می شود، زیرا ۹۵ درصد از گروه سنی آن ها دارای BMI کوچک تر هستند
[ترجمه گوگل]یک نوجوان بالای 95 درصد دارای اضافه وزن است زیرا 95 درصد از گروه سنی آنها کمترین BMI را دارند

percentile norm

نرم درصدی


پیشنهاد کاربران

Eighty percent of people have desired to travel all around the world

I'm in that percentile

درصدی

درصد


کلمات دیگر: