کلمه جو
صفحه اصلی

bicuspid


معنی : دندان دو پایه، دوپایه، دو گوشه، دودندانه
معانی دیگر : دندان دو راسی، هریک از هشت دندان نیمه آسیا، bicuspidate : دوپایه

انگلیسی به فارسی

( bicuspidate =) دوپایه، دو گوشه، دودندانه، دنداندو پایه


bicuspid، دندان دو پایه، دوپایه، دو گوشه، دودندانه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: having two cusps or pointed ends, as certain teeth.
اسم ( noun )
مشتقات: bicuspidate (adj.)
• : تعریف: a tooth ending in two cusps, esp. a premolar.

• premolar, double-pointed tooth which is used for grinding food
double-pointed (referring to a tooth)

دیکشنری تخصصی

[دندانپزشکی] آسیای کوچک دائمی، غالبا به پرمولرها(premolar) گفته می شود و معرف وجود دو کاسپ است{البته می دانیم که پرمولر دوم پایین سه کاسپ دارد}، دندانی که جایگزین آسیاهای شیری (D,E) می شود و بین آسیاهای دائمی و دندان نیش قرار دارند، دندان های 4 و 5 از خط میانی،
[ریاضیات] دو گوشه، دو دندانه، دو پایه

مترادف و متضاد

دندان دو پایه (اسم)
bicuspid

دوپایه (صفت)
bicuspid, dioecious

دو گوشه (صفت)
bicuspid

دو دندانه (صفت)
bicuspid

جملات نمونه

1. The stress of the bicuspid was about times as high as that of the molar.
[ترجمه ترگمان]فشار of در حدود زمان ها به اندازه مولار بود
[ترجمه گوگل]استرس بیکوسپید در حدود زمان به اندازه مولار بود

2. The pathology of aortic valve was bicuspid valve (19 cases, 59%).
[ترجمه ترگمان]آسیب شناسی دریچه آئورتی (۱۹ مورد، ۵۹ %)بود
[ترجمه گوگل]آسیب شناسی دریچه آئورت دریچه دو طرفه (19 مورد، 59٪) بود

3. Valve-sparing aortic root replacement in bicuspid aortic valves: A reasonable option? Aicher D., Langer F., Kissinger A.
[ترجمه ترگمان]دریچه آئورتی دریچه آئورتی به دریچه آئورتی: یک گزینه منطقی؟ Aicher د, اف, A
[ترجمه گوگل]جایگزینی ریشه آئورت در دریچه های آئورت bicuspid یک گزینه معقول است؟ Aicher D, Langer F, Kissinger A

4. The distinct imprints which correspond to the bicuspid valves of lymphatics and the oval or fusiform impressions of the endothelial nuclei were seen on the casts.
[ترجمه ترگمان]عوامل متمایزی که با شیره ای bicuspid of و the oval یا fusiform از هسته اندوتلیال مرتبط هستند، در ریخته گری دیده شدند
[ترجمه گوگل]اثرات متمایز که با دریچه های دو طرفه لنفاوی و برداشت های بیضی یا فوزیکوم از هسته های اندوتلیال مطابقت دارند، بر روی کست ها دیده می شود

5. Valvar stenosis is most frequently associated with a bicuspid valve or other cardiovascular malformation.
[ترجمه ترگمان]Valvar stenosis اغلب با یک شیر bicuspid یا ناهنجاری قلبی عروقی مرتبط است
[ترجمه گوگل]تنگی Valvar اغلب با یک دریچه دو طرفه یا سایر ناهنجاری های قلب و عروق مرتبط است

6. Another 10 patients with rheumatic bicuspid valve disease combined by HF, who were hospitalized before(RHF group, were only performed bicuspid valve replacement.
[ترجمه ترگمان]۱۰ بیمار دیگر مبتلا به بیماری valve روماتیسمی که توسط HF و قبل از (RHF)در بیمارستان بستری شدند، تنها جایگزین شیر bicuspid شدند
[ترجمه گوگل]10 بیمار دیگر که بیمار مبتلا به سوسک روماتیسم مفصلی همراه با HF بودند، که قبل از بستری در بیمارستان بستری شدند، فقط جایگزین سوپاپ دو طرفه را انجام دادند

7. In addition, the changes of width between second bicuspid and mandibular molars showed statistical significances.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تغییرات عرض بین bicuspid ثانیه و mandibular دندان نشان داد که significances آماری وجود دارد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تغییر عرض بین مولر دوم بیکوسپیدی و مندیبول نشان دهنده اهمیت آماری است

8. Most bicuspid valves are prone to calcification.
[ترجمه ترگمان]بیشتر شیره ای bicuspid مستعد calcification هستند
[ترجمه گوگل]بیشتر دریچه های بیکوزپتیک به کالسیفیکاس هستند

9. Here is a congenital bicuspid aortic valve.
[ترجمه ترگمان]این یه دریچه دندون مصنوعی congenital
[ترجمه گوگل]در اینجا یک شیر آئورت مادرزادی است

10. Conclusion: Predicting the tooth size of cuspid and bicuspid group in malocclusion can't simply follow the law of normal occlusion.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: پیش بینی اندازه دندان of و گروه bicuspid در malocclusion نمی تواند به سادگی قانون انسداد نرمال را دنبال کند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: پیش بینی میزان دندان کاسپید و بیکوسپید در مالک کلسیم، نمی تواند به سادگی از قانون انسداد طبیعی پیروی کند

11. An aortic valve need not be bicuspid to calcify.
[ترجمه ترگمان]یه دریچه آئورت هم لازم نیست که دندون های دندون های bicuspid باشه
[ترجمه گوگل]یک دریچه آئورت لازم نیست کلسیفیک باشد

12. The main valve pathological changes were pure aorta petal diseases (5 2%), followed by combined diseases of bicuspid valve and aorta petal (3 1%).
[ترجمه ترگمان]تغییرات pathological اصلی در آئورت صعودی (۵ % %)و پس از آن بیماری های ترکیبی شیر bicuspid و گلبرگ آئورت (۳ % %)بودند
[ترجمه گوگل]تغییرات پاتولوژیک دریچه های خالص آئورت خلط گلابی (5٪ 2) بود که به دنبال آن بیماری های ترکیبی از دریچه دو طرفه و گلبرگ آئورت (1/3٪) بود

13. Objective:To observe the restoration and healing effects of implantation of natural non organic bone(NNB)in chronic periapical bone destruction of anterior teeth or bicuspid teeth.
[ترجمه ترگمان]هدف: برای مشاهده اثرات ترمیم و ترمیم استخوان غیر ارگانیک طبیعی (NNB)در تخریب استخوان periapical مزمن دندان های پیشین یا دندان bicuspid
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثرات ترمیم و بهبودی لانه گزینی استخوان های غیر طبیعی طبیعی (NNB) در تخریب مزمن پری اپیکال دندان های قدامی یا دندان های دو طرفه است

14. Objective: To study the tooth size correlation between permanent cuspid and bicuspid group and other teeth groups in malocclusion.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه همبستگی اندازه دندان بین گروه دایمی cuspid و گروه bicuspid و دیگر گروه های دندان در malocclusion
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه رابطه همبستگی دندانی بین گروه دائمی و دندانی در گروه مالوکلوژیال می باشد

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] دولختی
دریچه میترال


کلمات دیگر: