رجوع به قاسم بن ربیعه شود
قاسم ثقفی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قاسم ثقفی. [ س ِم ِ ث َ ق َ ] ( اِخ ) ابن امیةبن ابی الصلت. پدرش قبل از بعثت پیغمبر از پیمبری و بعثت یاد میکرد و تا زمان بعثت پیغمبر زنده بود ولی شقاوت بر او مستولی گردیدو اسلام نیاورد، بلکه درباره اهل بدر با اشعار معروف خود مرثیه گفت و تا هنگام مرگ به کفر خود باقی بود، و گفته اند به سال نهم هجری وفات یافت. پسر وی قاسم را مرزبانی در معجم الشعراء یاد کرده است. قاسم علی القاعده در زمره صحابه بوده است زیرا به طوری که مکرر گفته شده کسی از قریش و ثقیف در مکه و طائف نماند مگر آنکه اسلام آورد. ( الاصابة جزء 3 قسم 1 ص 213 ).
قاسم ثقفی.[ س ِ م ِ ث َ ق َ ] ( اِخ ) رجوع به قاسم بن ربیعه شود.
قاسم ثقفی.[ س ِ م ِ ث َ ق َ ] ( اِخ ) رجوع به قاسم بن ربیعه شود.
قاسم ثقفی . [ س ِم ِ ث َ ق َ ] (اِخ ) ابن امیةبن ابی الصلت . پدرش قبل از بعثت پیغمبر از پیمبری و بعثت یاد میکرد و تا زمان بعثت پیغمبر زنده بود ولی شقاوت بر او مستولی گردیدو اسلام نیاورد، بلکه درباره ٔ اهل بدر با اشعار معروف خود مرثیه گفت و تا هنگام مرگ به کفر خود باقی بود، و گفته اند به سال نهم هجری وفات یافت . پسر وی قاسم را مرزبانی در معجم الشعراء یاد کرده است . قاسم علی القاعده در زمره ٔ صحابه بوده است زیرا به طوری که مکرر گفته شده کسی از قریش و ثقیف در مکه و طائف نماند مگر آنکه اسلام آورد. (الاصابة جزء 3 قسم 1 ص 213).
قاسم ثقفی .[ س ِ م ِ ث َ ق َ ] (اِخ ) رجوع به قاسم بن ربیعه شود.
کلمات دیگر: