کلمه جو
صفحه اصلی

conditioning


معنی : شایسته سازی
معانی دیگر : شایسته سازی

انگلیسی به فارسی

شایسته سازی


تهویه، شایسته سازی


انگلیسی به انگلیسی

• training process involving reward and punishment; hair treatment following shampoo

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] شایسته سازی ؛ تقویت کننده های خط ؛ اصلاح مشخصه های اطلاعات در یک خط انتقال صدا از طریق تصحیحی خصوصیات فاز دامنه
[برق و الکترونیک] آماده سازی اصطلاح خطوط و تجهیزات ارسال داده ها برای تطبیق امپدانس و دامنه و یا متعادل سازی .
[زمین شناسی] آماده سازی مرحله افزودن مواد شیمیایی به پالپ در عملیات فلوتاسیون که باعث آبران شدن سطح پاره ای از کانیها می شود.
[نساجی] آماده سازی
[روانپزشکی] شرطی شدن، شرطی کردن. اصطلاحی کلی برای یک سری مفاهیم تجربی، خصوصاً مفاهیمی که مشخص کننده شرایطی هستند که تحت آن ها یادگیری ناشی از تداعی صورت می گیرد.

مترادف و متضاد

شایسته سازی (اسم)
conditioning

جملات نمونه

1. operant conditioning
شرطی شدن کنش گر

2. the air conditioning system is not functional yet
دستگاه تهویه مطبوع هنوز به کار نیفتاده است.

3. This is a luxurious car complete with air conditioning and telephone.
[ترجمه ترگمان]این یک ماشین لوکس با تهویه مطبوع و تلفن است
[ترجمه گوگل]این یک ماشین لوکس با تهویه مطبوع و تلفن است

4. Air conditioning is operating. Close the door, please.
[ترجمه مصطفي] تهویه مطبوع در حال کار است. لطفا درب را ببندید.
[ترجمه ترگمان]تهویه هوا کار می کند لطفا در را ببندید
[ترجمه گوگل]تهویه مطبوع عامل است لطفا درب را ببندید

5. Years of conditioning had left their mark on her, and she never felt inclined to talk to strange men.
[ترجمه ترگمان]سال ها شرطی سازی در او باقی مانده بود و هرگز میل نداشت با مردان غریبه حرف بزند
[ترجمه گوگل]سال ها تهویه به علامت خود را بر روی او گذاشت، و او هرگز تمایل به صحبت با مردان عجیب و غریب

6. It was 90 degrees and the air conditioning barely cooled the room.
[ترجمه ترگمان]۹۰ درجه بود و تهویه هوا به سختی اتاق را خنک می کرد
[ترجمه گوگل]این 90 درجه بود و تهویه مطبوع به سختی اتاق را خنک می کرد

7. Conditioning starts as soon as boys are given guns to play with and girls are given dolls.
[ترجمه ترگمان]این جا به محض این که بچه ها به بچه ها اسلحه می دهند تا با دخترها بازی کنند، عروسک ها را به هم می دهند
[ترجمه گوگل]تهویه به سرعت شروع می شود به محض اینکه پسرها با اسلحه بازی می کنند و دختران عروسک ها را می دهند

8. Social conditioning makes crying more difficult for men.
[ترجمه M] شرایط جامعه باعث می شود گریه کردن برای مردان سخت تر باشد
[ترجمه هدیه] شرایط اجتماعی گریه کردن را برای مردان دشوارتر می سازد.
[ترجمه ترگمان]شرایط اجتماعی باعث می شود گریه برای مردان سخت تر شود
[ترجمه گوگل]تهویه مطبوع موجب گریه برای مردان بیشتر می شود

9. The air - conditioning quit on us in mid - July.
[ترجمه ترگمان]تهویه هوا در اواسط ماه ژوئیه بر روی ما رها شد
[ترجمه گوگل]تهویه مطبوع در اواسط ماه جولای به ما رسیده است

10. The air conditioning doesn't seem to be cooling the room much.
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد تهویه هوای اتاق را خنک کند
[ترجمه گوگل]به نظر نمی رسد که تهویه مطبوع اتاق بسیار خنک شود

11. The coach has air conditioning and reclining seats.
[ترجمه ترگمان]این مربی دارای تهویه مطبوع و صندلی راحتی است
[ترجمه گوگل]مربی دارای تهویه مطبوع و صندلی استراحت است

12. My car has been summerized by adding air conditioning.
[ترجمه ترگمان]ماشینم با افزودن سیستم تهویه هوا آسیب دیده است
[ترجمه گوگل]ماشین من با افزودن تهویه مطبوع تابستان شده است

13. Air conditioning can contribute to sick building syndrome.
[ترجمه ترگمان]تهویه هوا می تواند به سندروم ساختمان بیمار کمک کند
[ترجمه گوگل]تهویه مطبوع می تواند به سندرم ساختمان بیمار کمک کند

14. a polish for conditioning leatherWHICH WORD?
[ترجمه ترگمان]یه لهستانی برای شرطی سازی leatherWHICH در گوش؟
[ترجمه گوگل]لهستانی برای تهیه چرم WHICH WORD؟

پیشنهاد کاربران

بدیهه انگاره، بدیهه سازی

بهسازی

شرط کردن

تربیت . آموزش

دلخواه . مطلوب

آماده شدن به صورت تخصصی ، رسیدن به شرای مطلوب به صورت تخصصی 👈👈 در ورزش

تهویه

مطلوب - حالت دهنده

آماده سازی ( فراوری )

تخصصی در ورزش = آماده سازی


در روانشناسی: شرطی سازی

شرایط

آماده سازی جهت فرآورش.
شایسته سازی و تغییر شرایط به منظور رسیدن به شرایط مطلوب.

شرطی سازی

شرطی شدگی

ارزیابی

محیا شدن ( ریکاوری )

آمادگی ( جسمانی ) در ورزش و تمرینات ورزشی،
شرطی سازی ( روان شناسی )

conditioning ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: شرطی سازی
تعریف: فرایندی که از طریق آن آزمودنی به محرکی خاص پاسخ معینی می دهند


کلمات دیگر: