1. longitudinal plowing
شخم زنی طولی
2. a longitudinal study of addicts over the last five years
پژوهش دراز مدت درباره ی معتادان در پنج سال گذشته
3. the longitudinal extent of the building
گسترش طولی ساختمان
4. an iron girder's longitudinal strength
استحکام درازنایی (طولی) یک تیر آهن
5. a fish with yellow longitudinal stripes
یک ماهی با خطوط راه راه زرد و طولی
6. Longitudinal are easily satisfied, cross ratio is easy to be lost; meet the person is easy to come to a standstill, the lost is easy to choose to rise.
[ترجمه ترگمان]به آسانی راضی بودن، نسبت متقابل آسان است؛ ملاقات با فرد آسان است، به راحتی انتخاب شدن آسان است
[ترجمه گوگل]طولی به راحتی راضی هستند، نسبت متقاطع آسان است که از دست رفته باشد؛ دیدار با فرد آسان است به توقف، گم شده آسان است برای انتخاب به افزایش است
7. The plant's stem is marked with thin green longitudinal stripes.
[ترجمه ترگمان]ساقه گیاه با نوارهای طولی سبز نازک علامت گذاری شده است
[ترجمه گوگل]ساقه گیاه با نوارهای طولی نازک سبز مشخص شده است
8. The longitudinal data will be utilised to investigate change over time and the factors which predict good or poor outcome.
[ترجمه ترگمان]داده های طولی برای بررسی تغییرات در طول زمان و عواملی که نتیجه خوب یا ضعیف را پیش بینی می کنند مورد استفاده قرار خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]داده های طولی برای بررسی تغییرات در زمان و عواملی که پیش بینی نتایج خوب یا ضعیف را دارند، مورد استفاده قرار می گیرد
9. Longitudinal sonograms of the gall bladder were recorded on film.
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که طولی نکشید که sonograms مثانه در فیلم ضبط شد
[ترجمه گوگل]سونوگرافی طولی مثانه در فیلم ضبط شد
10. Longitudinal dorsal incision of the constricting band followed by transverse suture results in a fully mobile foreskin.
[ترجمه ترگمان]شکاف برشی بعد پشتی یک باند محدودکننده که توسط بخیه عرضی دنبال می شود، در یک ختنه گاهش کاملا سیار منجر می شود
[ترجمه گوگل]برش پشتی طولی باند تسریع شده و به دنبال آن شانه های عرضی، یک برس کاملا متحرک است
11. In the longitudinal part of the enquiry, the investigators examined the possible causal role of support.
[ترجمه ترگمان]در بخش طولی تحقیق، محققان نقش علی معلولی احتمالی حمایت را بررسی کردند
[ترجمه گوگل]در بخش طولی تحقیق، محققان نقش احتمالی حمایت حمایتی را مورد بررسی قرار دادند
12. The forward fuselage suffered longitudinal crushing damage back to the area of the rudder pedals.
[ترجمه ترگمان]هواپیمای پیشرو متحمل ضربه خرد شده طولی به ناحیه پدال های سکان شد
[ترجمه گوگل]بدنه جلو فرسایش خلبان طولی را به ناحیه پدال های استوانه رانده شد
13. Essentially, this is a longitudinal study of one subject.
[ترجمه ترگمان]این یک مطالعه طولی از یک موضوع است
[ترجمه گوگل]اساسا این یک مطالعه طولی یک موضوع است
14. There are few longitudinal studies which have published data describing changes in the ability to undertake specific adl activities over time.
[ترجمه ترگمان]مطالعات طولی کم تر وجود دارد که اطلاعات را در خصوص تغییرات در توانایی انجام فعالیت های adl خاص در طول زمان منتشر کرده است
[ترجمه گوگل]چند مطالعات طولی وجود دارد که داده هایی را منتشر می کنند که نشان دهنده تغییرات در توانایی انجام فعالیت های خاص ADL در طول زمان است
15. While this longitudinal study is one of the most famous, it is by no means the only one.
[ترجمه ترگمان]در حالی که این مطالعه طولی یکی از معروف ترین آنهاست اما به هیچ وجه تنها یک مورد نیست
[ترجمه گوگل]در حالی که این مطالعه طولی یکی از معروف ترین است، اما به هیچ وجه تنها آن نیست
16. Longitudinal sections along the duodenum were stained with haematoxylin and eosin for histological examination.
[ترجمه ترگمان]بخش های طولی در امتداد the آغشته به haematoxylin و eosin برای بررسی بافتی بود
[ترجمه گوگل]بخش های طولی در طول دوازدهه با هماتوکسیلین و ائوزین برای آزمایش بافتی رنگ آمیزی شدند