1. The slow, retrograde axial rotation of Venus is a puzzle to which I shall return in section
[ترجمه ترگمان]چرخش محوری حرکت چرخش زهره معمایی است که در آن باید به بخش خود باز گردم
[ترجمه گوگل]چرخش محوری چرخشی آهسته و آهسته زهره یک پازل است که من در بخش آن را باز می کنم
2. The axial spin of the more massive body M tends to carry the tide ahead of the orbital motion.
[ترجمه ترگمان]چرخش محوری بدنه more M تمایل به حمل موج جلوتر از حرکت مداری دارد
[ترجمه گوگل]چرخش محوری وسیع تر بدن M به سمت حرکت در مدار حرکت می کند
3. As the cylinder descends into deeper air, axial stress increases until elastic failure occurs.
[ترجمه ترگمان]وقتی سیلندر به هوای عمیق تر فرو می رود، فشار محوری افزایش می یابد تا شکست الاستیک رخ دهد
[ترجمه گوگل]همانطور که سیلندر در هوا عمیق فرود می آید، استرس محوری تا زمانی که شکست الاستیک اتفاق می افتد افزایش می یابد
4. Seen in comparison with the preceding axial age, the Hellenistic age is tame and conservative.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با عصر محوری قبلی، دوران هلنی رام و محافظه کار است
[ترجمه گوگل]در مقایسه با دوره محوری پیشین، سن هلنیستی محکم و محافظه کارانه است
5. This is because of the rapid axial rotation of Jupiter which yields a powerful Coriolis effect.
[ترجمه ترگمان]این امر به دلیل چرخش چرخشی سریع مشتری است که اثر کریولیس بسیار بالایی دارد
[ترجمه گوگل]این به دلیل چرخش محوری سریع مشتری است که یک اثر کورلیولیس قدرتمند را به ارمغان می آورد
6. The axial plane is a surface that divides a fold as symmetrically as possible.
[ترجمه ترگمان]صفحه محوری یک سطح است که تا جایی که ممکن است یک برابر می شود
[ترجمه گوگل]هواپیما محوری یک سطح است که تقریبا یک بار به صورت متقارن تقسیم می شود
7. the change of astigmatic axial.
[ترجمه ترگمان]تغییر of محوری است
[ترجمه گوگل]تغییر اصل محوری است
8. This torque will gradually reduce the axial spin rate of M until it too is in synchronous rotation.
[ترجمه ترگمان]این گشتاور به تدریج نرخ چرخش محوری M را تا زمانی که در چرخش همزمان باشد، کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]این گشتاور به تدریج نرخ چرخش محوری M را کاهش می دهد تا اینکه در چرخش همگام باشد
9. Therefore their period should be the axial rotation period of the Jovian interior.
[ترجمه ترگمان]بنابراین دوره آن ها باید دوره چرخش محوری فضای داخلی باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین دوره آنها باید دوره چرخش محوری ناحیه یوویان باشد
10. Hydrostatic bearing can solve the equilibrium problem of axial force of multistage centrifugal pump satisfactorily.
[ترجمه ترگمان]یاتاقان Hydrostatic می تواند مشکل تعادل نیروی محوری پمپ سانتریفوژ را به طور رضایت بخش حل کند
[ترجمه گوگل]تحمل هیدرواستاتیک می تواند مشکل تعادل نیرو محوری پمپ گریز از مرکز چند مرحله ای را رفع کند
11. Figure 2: T2-weighted axial image once again demonstrates a large, heterogeneous lesion located in the ethmoidal sinus (arrow). The lesion is predominately isointense to grey matter.
[ترجمه ترگمان]شکل ۲: تصویر محوری T۲ بار دیگر یک ضایعه بزرگ و ناهمگن را نشان می دهد که در سینوس حفره ای قرار دارد (پیکان) ضایعه منسوب به ماده خاکستری است
[ترجمه گوگل]شکل 2: تصویر محوری وزن T2 یک بار دیگر یک ضایعه بزرگ و ناهمگن را که در سینوس ethmoidal وجود دارد نشان می دهد این ضایعه عمدتا به ماده خاکستری است
12. Occurs when the Edition axis axial movement, the substrate is unstable, color swatch color tag up.
[ترجمه ترگمان]زمانی که حرکت محوری محور اصلی، بس تر ناپایدار است، رنگ توده رنگ برچسب را بالا می برد
[ترجمه گوگل]زمانی رخ می دهد که محور محوری محوری حرکت می کند، بستر ناپایدار است، تگ رنگ رنگ swatch
13. Differentiation of"tunior shadow"from"mass shad-ow"on CT scan, Axial scan US direct coronal scan and the phenomeron of delayed decompres5ion of optic chiasm were discussed.
[ترجمه ترگمان]تمایز \"سایه tunior\" از \"shad انبوه\" در سی تی اسکن، Axial اسکن direct direct آمریکا و the of delayed of نوری مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه گوگل]تطبیق "سایه نابالغ" از سیتی اسکن شده، اسکن اساسی اسکن مستقیم کرونالی ایالات متحده و پانکومن تخلیه تاخیری از چیماس اپتیکی بود
14. Axial motion and misalignment (radial and angular offset) between the encoder shaft and the drive shaft are compensated by the coupling.
[ترجمه ترگمان]حرکت Axial و misalignment (آفست شعاعی و زاویه ای)بین شفت رمزگذار و شفت درایو به وسیله کوپلینگ جبران می شود
[ترجمه گوگل]حرکت محوری و عدم تعادل (شعاع شعاعی و زاویه ای) بین شفت محرک و شفت درایو توسط جفت جبران می شود
15. All constructs had reduced stiffness in axial rotation compared with intact spines.
[ترجمه ترگمان]تمام ساختارها، سفتی را در چرخش محوری در مقایسه با تیغ های دست نخورده کاهش داده بودند
[ترجمه گوگل]تمام ساختارها در جهت چرخش محوری نسبت به ستون فقرات ناکافی کاهش یافته است