1. Lack of prenatal care correlates strongly with premature birth.
[ترجمه ترگمان]فقدان مراقبت های قبل از تولد با تولد زودرس مرتبط است
[ترجمه گوگل]کمبود مراقبتهای دوران بارداری به شدت با تولد زودرس ارتباط دارد
2. I'd met her briefly in a prenatal class.
[ترجمه ترگمان]مدت کوتاهی او را در کلاس بارداری دیده بودم
[ترجمه گوگل]من او را به طور مختصر در کلاس پیش دبستانی ملاقات کردم
3. The mechanisms through which prenatal events influence lung function differ from those that affect respiratory symptoms in children.
[ترجمه ترگمان]مکانیسم هایی که رویداده ای قبل از تولد بر روی عملکرد ریه تاثیر می گذارند از بیماری هایی که بر علایم تنفسی کودکان تاثیر می گذارند فرق دارند
[ترجمه گوگل]مکانیسم هایی که حوادث دوران بارداری بر عملکرد ریه اثر می گذارد، متفاوت است با علائم تنفسی در کودکان
4. Go prenatal as far as you can and see what the file clerk will hand forth.
[ترجمه ترگمان]قبل از تولد تا آنجا که می توانید پیش بروید و ببینید مسئول پرونده چه چیزی را ارائه خواهد داد
[ترجمه گوگل]تا آنجا که می توانید قبل از زایمان بروید و ببینید چه اتفاقی افتاده است
5. We report trends in prenatal diagnoses over these years and the indications leading to these diagnoses.
[ترجمه ترگمان]ما در طی این سال ها، گرایش ها را در تشخیص قبل از تولد گزارش می کنیم و نشانه هایی که منجر به این تشخیص ها می شود
[ترجمه گوگل]ما روند روند تشخیص های پس از زایمان را در این سال ها و نشانه هایی که به این تشخیص ها منجر می شود، گزارش می دهیم
6. He had a very severe prenatal area which yet would not lift to view.
[ترجمه ترگمان]او یک ناحیه قبل از تولد را داشت که هنوز نمی توانست آن را ببیند
[ترجمه گوگل]او تا به حال یک منطقه بسیار شدید قبل از تولد است که هنوز نمی تواند به نظر برسد
7. This is compatible with the hypothesis that prenatal nutrition affects subsequent pancreatic function.
[ترجمه ترگمان]این با این فرضیه سازگار است که مواد غذایی قبل از تولد بر عملکرد لوزالمعده تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]این سازگار با فرضیه ای است که تغذیه پس از زایمان بر عملکرد پانکراس پس از آن تأثیر می گذارد
8. Most ally computations have their genesis in the prenatal area.
[ترجمه ترگمان]اکثر محاسبات متحد منشا خود را در ناحیه قبل از تولد دارند
[ترجمه گوگل]بیشتر محاسبات متعصب ژنز خود را در ناحیه پیش از تولد دارند
9. Coelocentesis may be suitable for prenatal diagnosis in the first trimester.
[ترجمه ترگمان]Coelocentesis ممکن است برای تشخیص قبل از تولد در سه ماهه اول مناسب باشند
[ترجمه گوگل]Coelocentesis ممکن است مناسب برای تشخیص زود هنگام در سه ماهه اول باشد
10. They hope to get a diagnostic test and prenatal diagnosis out to people as quickly as possible.
[ترجمه ترگمان]آن ها امیدوارند که آزمایش تشخیصی و تشخیص پیش از تولد را تا جایی که ممکن است به سرعت تشخیص دهند
[ترجمه گوگل]آنها امیدوارند تا سریعا به آزمایشات تشخیصی و تشخیص پیش از تولد دسترسی پیدا کنند
11. The auditor looks back at the prenatal area and finds a whole new series of incidents in view.
[ترجمه ترگمان]حسابرس به منطقه قبل از تولد نگاه می کند و مجموعه کاملی از حوادث را در نظر می گیرد
[ترجمه گوگل]حسابرس در محل پیش از تولد بازنگری می کند و مجموعه ای کامل از وقایع را مشاهده می کند
12. A lack of prenatal care correlates strongly with babies who are born too early.
[ترجمه ترگمان]فقدان مراقبت های پیش از تولد به شدت با کودکانی ارتباط دارد که خیلی زود به دنیا می آیند
[ترجمه گوگل]کمبود مراقبتهای دوران بارداری به شدت با نوزادانی که خیلی زود متولد می شوند، همبسته است
13. Poor women seldom receive good prenatal care.
[ترجمه ترگمان]زنان فقیر به ندرت مراقبت های قبل از بارداری را دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]زنان ضعیف به ندرت مراقبتهای قبل از زایمان را دریافت می کنند
14. Coelocentesis: a new technique for early prenatal diagnosis Chorionic villus sampling and amniocentesis have disadvantages.
[ترجمه ترگمان]Coelocentesis: تکنیک جدیدی برای تشخیص زودهنگام قبل از تولد chorionic villus sampling و amniocentesis دارای معایبی هستند
[ترجمه گوگل]Coelocentesis یک تکنیک جدید برای تشخیص زودهنگام قبل از زایمان، نمونه برداری از ویروس کوریونی و آمنیوسنتز دارای معایب است